قد موزون تو روزی که به جولان برخاست
هر که را بود دلی، از سر ایمان برخاست
خار خار دلم از سینه نمایان گردید
بخیه تنگ رفویم ز گریبان برخاست
شرم عشق است که پامال نگردد هرگز
لاله افکنده سر از خاک شهیدان برخاست
که دگر ز اهل کرم رحم به محتاج کند؟
ابر با دیده خشک از لب عمان برخاست
بر دل غنچه اگر خورد نسیمی گستاخ
شور محشر به دل بیضه ز مرغان برخاست
همت آبله پای طلب را نازم!
که به مشاطگی خار مغیلان برخاست
زد همان روز که با غنچه محجوب تو لاف
قفل شرم از دهن پسته خندان برخاست
همدمی سیر مقامات نفرمود او را
نی ما تا به چه طالع ز نیستان برخاست
بگسل از اهل کرم تا شودت پایه بلند
صدف از خاک به یک ریزش نیسان برخاست
قالبی نیست سخن سنجی ما چون طوطی
بلبل ما ز دل بیضه غزلخوان برخاست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در وصف زیبایی و تأثیر عمیق عشق و احساسات بیان شده است. شاعر از روزی صحبت میکند که زیبایی معشوق بر دنیای او تابید و دلهای خسته از درد و غم، از سر ایمان و عشق جان گرفتند. در تصویرسازیهای زیبای شاعر، عشق به عنوان عاملی است که نمیگذارد احساسات و عواطف واقعی تحت تأثیر سختیها و زخمها قرار گیرند. همچنین، شاعر با استفاده از تشبیهات مختلف، به روند بیداری و زنده شدن امیدها و آرزوها در دلها میپردازد. در نهایت، این شعر تأسیس یک فضای عاطفی و روحی است که رابطهای عمیق و معنوی را با عشق و زیبایی ترسیم میکند.
هوش مصنوعی: وقتی که تو به زیبایی و طراوت خود درخشیدی، هر کس که در دل خود ایمان داشت، به خاطر ارادت و اعتقادی که به تو داشت، به حرکت درآمد و به جنب و جوش افتاد.
هوش مصنوعی: دلتنگی و درد درونی من به وضوح نمایان شد و نشانههای زخمها و مشکلاتم از زیر لباسهایم پیدا شد.
هوش مصنوعی: شرم عشق همیشه پابرجا است و هیچوقت از بین نمیرود، همچنان که لالهای که از خاک شهیدان برمیخیزد، نشان از زنده بودن و یادآوری آنها دارد.
هوش مصنوعی: کسی که بخشنده و مهربان است، آیا دیگر رحمتی به نیازمندان خواهد کرد؟ ابر با چشمی خشک از سرزمین عمان به آسمان رفت.
هوش مصنوعی: اگر نسیمی بیپروا به غنچهای بوزد، شور و حال بینظیری در دلش ایجاد میشود، همانطور که در دل مرغان، اوج و شور زندگی برمیخیزد.
هوش مصنوعی: عزم و ارادهام را به پاهای بینوا میستایم! زیرا از میان درد و رنج، زیبایی و شکوهی به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: در همان روزی که تو با غنچه زیبایت به طعنه به دیگران پرداختهای، پستهی خندان هم از شرم خود زبان به سخن باز کرده و از قفل درونش حرف میزند.
هوش مصنوعی: دوست و همصحبتی که در مورد مراحل و مرتبههای خود صحبت نمیکرد، ما نیز نمیدانیم چه سرنوشتی او را از نیستان به اینجا آورده است.
هوش مصنوعی: از افرادی که خوبی را به تو میدهند جدا شو تا مانند صدفی که از خاک رشد میکند، پایهای بلند پیدا کنی. اکنون زمان آن است که با یک بار بلند شدن از زمین، به اوج برسی.
هوش مصنوعی: سخن سنجی ما محدود به قالب خاصی نیست؛ مثل طوطی که فقط تکرار میکند. بلبل ما از دل خود، به زیبایی غزل میسراید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سرو کشمر که سمر گشت ز بستان برخاست
سرو سیمین بر ما از چمن جان برخاست
این چه روی است که از گوشه برقع بنمود
که قیامت ز نهاد من حیران برخاست
خط سبزش نگرید آمده در گرد لبش
[...]
یا رب این بوی خوش از روضه رضوان برخاست
یا نسیم سحر از ساحت بستان برخاست
یا ز چین سر زلفین چو شام بت من
صبحدم باد صبا غالیه افشان برخاست
بوی پیراهن یوسف مگر از جانب مصر
[...]
ای سرفراز شهی کز بن دندان چو خلال
به غلامی درت قیصر و خاقان بر خاست
به هوای چمن خلق تو جان داد به باد
هر نسیمی که از اطراف گلستان برخاست
زان سر زلف بریدند که دردورانت
[...]
خط سبزی که ز پشت لب جانان برخاست
رگ ابری است که از چشمه حیوان برخاست
می کند بس دل پر آبله را شق چو انار
چون به، این گرد کز آن سیب زنخدان برخاست
خط پاکی است بر آیینه صفا جوهر را
[...]
فتنهٔ روز جزا در قدم جلوهٔ اوست
با قیامت قد او دست و گریبان برخاست
چون برد شمع، سرخود به سلامت بیرون؟
صبح از بزم تو، با زخم نمایان برخاست
چقدر حوصله ساز است دل آب شده
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.