کوری خود گر نبینند اهل دنیا دور نیست
هیچ کوری در مقام و مسکن خود کور نیست
رزق نور و نار را اینجا ز هم نتوان شناخت
موم و شهد از هم جدا در خانه زنبور نیست
جان نورانی نپردازد به جسم تیره روز
پیش پای خویش دیدن شمع را مقدور نیست
دست تا از توست، دست از دانه افشانی مدار
رخنه ملک سلیمان جز دهان مور نیست
ما تلاش قرب عشق از ساده لوحی می کنیم
ورنه سنگ این فلاخن غیر کوه طور نیست
از حجاب ظلمت آسان است بیرون آمدن
سالکان را سد راهی چون حجاب نور نیست
در کمان، آتش به زیر پای دارد تیر راست
عاشقان را آرمیدن در لحد مقدور نیست
ما به حسن معنی از صورت قناعت کرده ایم
بوشناسان را قماش پیرهن منظور نیست
خاکساری را ز ما نتوان به ملک چین گرفت
این سفال خام، کم از کاسه فغفور نیست
عاشقان را عشق آتشدست می بخشد حیات
شمعهای کشته را حاجت به نفخ صور نیست
در میان ننهند صائب راز را با اهل قال
غیر مهر خامشی این گنج را گنجور نیست
گرچه آن بیدرد صائب یاد ما هرگز نکرد
از سخن سنجان کسی را رتبه مشهور نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی مفاهیم عشق، نور و ظلمت، و حقیقتهای عمیق انسانی میپردازد. شاعر به کوری اشاره میکند که اگرچه در دنیای مادی ممکن است قابل مشاهده نباشد، اما در مقام و جایگاه خود، کور است. وی نور و آتش را به زندگی و عشق انسان نسبت میدهد و میگوید که جان نورانی نمیتواند در جسم تیره و تار زندگی کند.
شاعر به اهمیت عشق و تلاش برای نزدیک شدن به آن اشاره میکند و بیان میکند که عاشقان در این راه با موانع و حجابهای بسیاری روبرو هستند، اما از این موانع به سادگی عبور میکنند. همچنین، زیبایی و عمق معانی عشق را بیشتر از ظواهر آن میداند و به ناتوانی انسانها در درک کامل حقیقتهای عمیق اشاره میکند.
در نهایت، این شعر بر قدرت عشق و حرارت آن تأکید میکند و میگوید که عشق زندگی را به انسان میبخشد و نیازی به تأثیرات خارجی ندارد.
هوش مصنوعی: اگر دیگران کوری ما را نبینند، هیچیک از ما در جایگاه و خانهامان کور نخواهیم بود.
هوش مصنوعی: در اینجا نمیتوان به وضوح بین روزیهایی که روشنایی و گرما میآورند تفاوت گذاشت. مانند اینکه در خانه زنبورها، موم و شهد از یکدیگر تفکیکپذیر نیستند.
هوش مصنوعی: روح روشنی نمیتواند به جسم تاریک نزدیک شود. روز را که میبینی، دیدن شمع برایش غیرممکن است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که به تو وابستهام، دانهپاشی را قطع نکن. برای نفوذ در قلمرو سلیمان، تنها راه، دهان مور است.
هوش مصنوعی: ما به خاطر سادگی و بیخبریمان برای رسیدن به عشق تلاش میکنیم، در حالی که حقیقت این است که قدرت و سختی سنگی که در فلاخن مینویسیم، به اندازه کوه طور نیست.
هوش مصنوعی: عبارت به این معناست که سالکان (مسافرانی که در مسیر معنوی قدم برمیدارند) به راحتی میتوانند از تاریکی و موانع عبور کنند، زیرا موانع ناشی از ظلمت و تاریکی بهراحتی قابل کنار زدن هستند، در حالی که نوری وجود ندارد که بر سر راه آنها باشد. در واقع، مشکل اصلی در غیاب نور است و اگر نور باشد، راه روشن است و عبور آسانتر خواهد بود.
هوش مصنوعی: در کمان، آتش و حرارت وجود دارد و این تیر که به سمت عاشقان میرسد، نمیگذارد آنها در آرامش و خواب ابدی قرار گیرند.
هوش مصنوعی: ما به زیبایی معنا از ظاهر راضی هستیم و برای افرادی که فقط به ظاهر میپردازند، اهمیت به جنس و کیفیت پیرهن نداریم.
هوش مصنوعی: هیچ چیز باارزشی که ما داریم، حتی در سرزمینهای دور مثل چین، نمیتواند به راحتی به دست آید. این سفال سادهای که در دست داریم، هیچ تفاوتی از نظر ارزش با کاسههای گرانبهای سلطنتی ندارد.
هوش مصنوعی: عاشقان از عشق زنده میشوند و عشق به آنها زندگی میبخشد. شمعهایی که خاموش شدهاند نیازی به دمیدن به آنها نیست تا دوباره روشن شوند.
هوش مصنوعی: در میان افراد فهمیده، راز و رمزها را نمیتوان با هر کس در میان گذاشت؛ فقط با کسانی که لایق فهم و بیان هستند میتوان صحبت کرد و سکوتمان هم خود نعمتی است که لازم است حفظ شود.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه آن بیدرد (صائب)، هرگز به یاد ما نیفتاد، اما از سخن سنجان (سخن سرایان) کسی به شهرت نرسیده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای که بی خاک درت در دیده من نور نیست
گر مثل جان می رود، ترک توام مقدور نیست
روزی اندر کوی خودبینی قیامت خواسته
زانکه آه دردمندان کم ز نفخ صور نیست
رخ چه پوشی چون حدیث حسن تو پنهان نماند
[...]
عشق سطانیست کو را حاجت دستور نیست
طائران عشق را پرواز گه جز طور نیست
کس نمی بینم که مست عشق را پندی دهد
زانک کس در دور چشم مست او مستور نیست
دور شو کز شمع عشق آتش بنزدیکان رسد
[...]
گر بپرسی بندهٔ خود را، ز لطفت دور نیست
زانکه کس در بندگی چون بنده ات [مهجور] نیست
گر تو گویی در خداوندی بود غیر تو کس
یا چو من در بندگی و اخلاص این مقدور نیست
گر تو را بر حال زار من نظر نبود یقین
[...]
با تو است آن یار دائم وز تو یک دم دور نیست
گرچه تو مهجوری از او، وی ز تو مهجور نیست
دیده بگشا تا ببینی آفتاب روی او
کافتاب روی او از دیده ها مستور نیست
لیک رویش را بنور روی او دیدن توان
[...]
عاشقان در جمع با یارند و این بس دور نیست
پیش دوران طریقت این سخن مشهور نیست
رمز مستان معانی را نداند عقل دون
صیدبازان حقیقت در خور عصفور نیست
عشق مستست و بتیغ تیز میگوید سخن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.