گنجور

 
صائب تبریزی

در بهشت است آن که چشمش از جهان پوشیده است

بر سر گنج است پایی کز طلب خوابیده است

گوشه عزلت ز صحبت ها مرا دلسرد کرد

خاک ساحل توتیای چشم طوفان دیده است

دل که چون سی پاره از کثرت پریشان گشته بود

جمع گردیده است تا صحبت ز هم پاشیده است

آرزو را در دل هر کس که برق عشق سوخت

فارغ از نشو و نما چون موی آتش دیده است

حسن مغرور تو بی پرواست، ورنه آفتاب

در دل هر ذره از کوچکدلی گنجیده است

زان ز عرض حال خاموشم که خوی تند او

روی آتش را مکرر بر زمین مالیده است

کرد هر کس را که چشم عاقبت بین تربیت

در ترازوی قیامت خویش را سنجیده است

از زر و سیم است صائب برگ عیش ممسکان

سکه خندان است تا بر سیم و زر چسبیده است

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
عین‌القضات همدانی

ای دریغا روح قدسی کز همه پوشیده است

پس که دیده‌ست روی او و نام او که شنیده است؟

هرکه بیند در زمان از حسن او کافر شود

ای دریغا کاین شریعت گفتِ ما ببریده است

کون و کان بر هم زن و از خود برون شو تا رسی

[...]

امیرخسرو دهلوی

تا خیال روی او را دیده در تب دیده است

مردم چشمم به خون در اشک ما غلتیده است

تا چرا با شمع رویش آتش تب یار شد

دل چو دود زلف او بر خود بسی پیچیده است

بر لبش هر داغ جانسوزی که بس تبخاله شد

[...]

شاه نعمت‌الله ولی

چشم مردم دیدهٔ ما نور رویش دیده است

لاجرم در دیدهٔ ما همچو نور دیده است

از سر ذوق است این گفتار ما بشنو ز ما

زانکه قول این چنین هرگز کسی نشنیده است

در خیال آنکه نقش روی او بیند به چشم

[...]

کلیم

تا بنام من زبان خامه ات گردیده است

از نگینم می رود بیرون ز بس بالیده است

بر هوا می افکند هر دم کلاهی از حباب

قطره زین شادی که دریا حال او پرسیده است

من که باشم کس چو من بیقدر یاد آورده ای

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از کلیم
صائب تبریزی

من نمی گویم ز گلزارت کسی گل چیده است

رنگ آن سیب زنخدان اندکی گردیده است

شمع خامش، شیشه خالی، جام عشرت سرنگون

عرصه بزم تو، میدان شبیخون دیده است

چشمه سوزن محیط بحر نتواند شدن

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه