قصیدهٔ شمارهٔ ۳۳ - در مدح امیر سیفالدین (محمد)
شکر و فضل خدای غزوجل
که امیر بزرگوار اجل
شرف خاندان و دولت و ملک
خانه تحویل کرد و جامه بدل
دیوش از راه معرفت میبرد
ملکش بانگ زد که لاتفعل
نیکبختان به راحت ماضی
نفروشند عیش مستقبل
حاصل لهو ولعب دنیا چیست؟
نام زشت و خمار و جنگ و جدل
جای دیگر نعیم بار خدای
چشمهٔ سلسبیل زند منبل
نه تو بازآمدی که بازآورد
حسن توفیقت از خطا و زلل
غرقه را تا یکی نگیرد دست
نتواند برآمدن ز وحل
تا نگویی اناالذی یسعی
ای برادر هوالذی یقبل
بندگان سرکشند و بازآرد
دست اقبلا سیف دین و دول
همه شمعند پیش این خورشید
همه پروانه گرد این مشعل
لاجرم چون ستاره راست بود
نتواند که کژ رود جدول
فکر من چیست پیش همت او؟
نخل کوته بود به پای جبل
زحل و مشتری چنان نگرند
پایهٔ قدرت ای بزرگ محل
که یکی از زمین نگاه کند
به تأمل به مشتری و زحل
سعدیا قصه ختم کن به دعا
ان خیرالکلام قل و دل
دوستانت چو بوستان بادند
دشمنانت چو بیخ مستأصل
همه کامی و دولتی داری
چه دعا گویم ای امیر اجل؟
دشمنت خود مباد و گر باشد
دیده بردوخته به تیر اجل
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | منبع اولیه: ویکیدرج | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
تصاویر مرتبط در گنجینهٔ گنجور
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...