حکمت شمارهٔ ۴۶
بی هنران، هنرمند را نتوانند که بینند همچنان که سگان بازاری سگ صید را مشغله برآرند و پیش آمدن نیارند. یعنی سفله چون به هنر با کسی برنیاید، به خبثش در پوستین افتد.
کند هر آینه غیبت حسود کوته دست
که در مقابله گنگش بود زبان مقال
بی هنران، هنرمند را نتوانند که بینند همچنان که سگان بازاری سگ صید را مشغله برآرند و پیش آمدن نیارند. یعنی سفله چون به هنر با کسی برنیاید، به خبثش در پوستین افتد.
کند هر آینه غیبت حسود کوته دست
که در مقابله گنگش بود زبان مقال
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | منبع اولیه: ویکینبشه | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
تصاویر مرتبط در گنجینهٔ گنجور
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
ناشناس نوشته:
این حکایت چرا اینقدر بی سروته نوشته شده؟!
بی هنران، هنرمند را نتوانند که بینند، همچنانکه سگان بازاری سگ صید را مشغله برآرند و پیش آمدن نیارند یعنی سفله چون به هنر با کسی برنیاید به خبثش در پوستین افتد.
کند هر آینه غیبت حسود کوته دست/ که در مقابله گنگش بود زبان مقال
👆⚐
7 نوشته:
هر که نصیحت نشنود سر ملامت شنیدن دارد
چــون نـیـایـد نـصــیـحــتــت در گـوش
اگــرت ســرزنـش کــنـم خــامــوش
بی هنران هنرمند را نتوانند دیدن، همچنانکه سگان بازاری سگ صید را مشغله برآرند و پیش آمدن نیارند. یعنی سفله چون به هنر با کسی برنیاید به خبثش در پوستین افتد
کند هرآینه غیبت حسود کوته دست
که در مقابله گنگش بود زبان مقال
👆⚐
مصطفی نوشته:
در برابر اینگونه سخن سرایی جز سر به سجده بردن از سر ستایش بگو دگر چه توان کرد؟
👆⚐