تنی چند از بندگانِ محمود گفتند حسنِ میمندی را که: سلطان امروز تو را چه گفت در فلان مصلحت؟ گفت: بر شما هم پوشیده نباشد. گفتند: آنچه با تو گوید، به امثالِ ما گفتن روا ندارد. گفت: به اعتمادِ آن که داند که نگویم، پس چرا همیپرسید؟
نه هر سخن که برآید، بگوید اهلِ شناخت
به سرِّ شاه سر خویشتن نشاید باخت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
این حکایت درباره رازداری و سکوت است. چند تن از بندگان سلطان محمود از حسن میمندی پرسیدند: سلطان امروز چه به تو گفت درباره فلان چیز؟ پاسخ داد: بهشما هم گفتهاست. گفتند: چیزهایی که بهتو میگوید به امثال ما نمیگوید. گفت: به اعتماد آنکه من رازدار هستم، پس چرا میپرسید؟
چند تن از بندگان و خادمان سلطان محمود از حسن میمندی پرسیدند: سلطان امروز درباره فلان کار چهگفت؟ حسن میمندی پاسخداد: شما هم میدانید. گفتند: آنچه که با تو میگوید (کاملتر است) و گفتنش را بهما روا نمیدارد. گفت: به اعتماد آنکه میداند من بهکسی نمیگویم؛ پس چرا میپرسید؟
دانا هرچه بر زبان توان آورد نگوید، چه جانِ خود را به افشایِ رازِ شاه از دست نباید داد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.