ای دریغا گر شبی در بر خرابت دیدمی
سرگران از خواب و سرمست از شرابت دیدمی
روز روشن دست دادی در شب تاریک هجر
گر سحرگه روی همچون آفتابت دیدمی
گر مرا عشقت به سختی کشت سهل است این قدر
کاش کاندک مایه نرمی در خطابت دیدمی
در چکانیدی قلم بر نامه دلسوز من
گر امید صلح باری در جوابت دیدمی
راستی خواهی سر از من تافتن بودی صواب
گر چو کژبینان به چشم ناصوابت دیدمی
آه اگر وقتی چو گل در بوستان یا چون سمن
در گلستان یا چو نیلوفر در آبت دیدمی
ور چو خورشیدت نبینم کاشکی همچون هلال
اندکی پیدا و دیگر در نقابت دیدمی
از منت دانم حجابی نیست جز بیم رقیب
کاش پنهان از رقیبان در حجابت دیدمی
سر نیارستی کشید از دست افغانم فلک
گر به خدمت دست سعدی در رکابت دیدمی
این تمنایم به بیداری میسر کی شود
کاشکی خوابم گرفتی تا به خوابت دیدمی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به شدت دلتنگی و آرزوی دیدار معشوقش را بیان میکند. او از شبهای تار و تنهایی میگوید و آرزو میکند که اگر حتی در خواب نیز بتواند چهره معشوق را ببیند. شاعر از درد و رنج ناشی از دوری و هجران سخن میگوید و از عشقش که اگرچه سخت است، ولی تحملپذیر است. او بیتابانه انتظارِ لحن ملایم و محبتآمیز معشوق را دارد و برای برقراری صلح و آرامش در رابطهشان درخواست دارد. در نهایت، شاعر از زندگی و این تمنای عظیمش در بیداری سخن میگوید و آرزو میکند که به خواب برود تا در خواب معشوق را ببیند.
هوش مصنوعی: ای کاش شبی در کنار ویرانهات میبودم و میتوانستم حالتی شگفتانگیز را ببینم؛ همچون کسی که از خواب بیدار شده و سرمست از شراب است.
هوش مصنوعی: در روز روشن تو به من محبت نشان دادی و در شب تاریک جدایی احساس عمیقی داشتم. ای کاش در صبحی روشن تو را میدیدم، همانطور که آفتاب را میبینم.
هوش مصنوعی: اگر عشق تو مرا به سختی و رنج بکشاند، ایرادی ندارد. ای کاش تنها کمی از لطافت در گفتارت حس میکردم.
هوش مصنوعی: وقتی که با دلسوزی بر نامهام نوشتید، اگر نشانهای از صلح در پاسختان میدیدم، امیدوار میشدم.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی واقعیت را از من بپرسی، درست است که اگر مثل افرادی که دیدشان نادرست است به من نگاه کنی، نمیتوانی حقیقت را ببینی.
هوش مصنوعی: ای کاش در زمانهای خوب، مانند گلی در باغ یا مثل سمنی در گلزار یا مانند نیلوفر در آب، میتوانستم شاد زندگی کنم.
هوش مصنوعی: اگر نتوانم تو را همچون خورشید ببینم، ای کاش کمی مانند هلال ماه دیده شوی و دیگر در پنهانیت نباشی.
هوش مصنوعی: از لطف تو آگاه هستم و میدانم که هیچ چیز نمیتواند مانع من شود، جز ترس از رقیب. ای کاش میتوانستم از چشم رقیبان در پنهان بمانم و تو را در پوشش خود ببینم.
هوش مصنوعی: اگر آسمان در برابر من دست افغانیان را از کار میکشید، حتماً دست سعدی را در خدمت تو میدیدم.
هوش مصنوعی: این آرزوی من کی به حقیقت میپیوندد که در بیداری به او برسم؟ ای کاش خوابم میبرد تا بتوانم در خواب او را ببینم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
وه که گر یک شب پس از عمری به خوابت دیدمی
آن هم از بخت سیه گرم عتابت دیدمی
خون ناحق کشتگانت را غرامت دادمی
تیغ بر دست ار به فردای حسابت دیدمی
من که مستم دایم از یاد لب میگون تو
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۱۰ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.