دیدی که وفا به جا نیاوردی
رفتی و خلاف دوستی کردی
بیچارگیم به چیز نگرفتی
درماندگیم به هیچ نشمردی
من با همه جوری از تو خشنودم
تو بی گنهی ز من بیازردی
خود کردن و جرم دوستان دیدن
رسمیست که در جهان تو آوردی
نازت ببرم که نازک اندامی
بارت بکشم که نازپروردی
ما را که جراحت است خون آید
درد تو چنم که فارغ از دردی
گفتم که نریزم آب رخ زین بیش
بر خاک درت که خون من خوردی
وین عشق تو در من آفریدستند
هرگز نرود ز زعفران زردی
ای ذره تو در مقابل خورشید
بیچاره چه میکنی بدین خردی
در حلقه کارزار جان دادن
بهتر که گریختن به نامردی
سعدی سپر از جفا نیندازد
گل با گیه است و صاف با دردی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به درد و رنج ناشی از بیوفایی و خیانت دوست اشاره میکند. او از احساس ناراحتی و درماندگی خود سخن میگوید و معتقد است که دوستی باید در امان باشد، اما دوست او خلاف دوستی عمل کرده است. شاعر به ناکامی و جراحت عاطفی خود اشاره میکند و در عین حال به عشقش نیز اشاره دارد که همچنان در دلش باقی مانده است. او به زیبایی و ظرافت معشوق اشاره میکند و بر این باور است که در برابر سختیها بهتر است که به جای فرار، با شجاعت در برابر مشکلات ایستادگی کند. در نهایت، او از ماجرای درد و عشق سخن میگوید و به این نتیجه میرسد که با وجود درد و بیوفایی، همچنان به زیبایی و عشق پایبند است.
هوش مصنوعی: دیدی که به وعدههایت عمل نکردی، رفتی و برخلاف دوستیمان عمل کردی.
هوش مصنوعی: من در فقر و مشکل به سر میبرم، اما تو هیچ راه حلی برای دردهایم نداری و به هیچ یک از ناتوانیهایم اهمیت نمیدهی.
هوش مصنوعی: من از همه جنبهها راضیام و نگرانم نیستم. تو هیچ تقصیری نداری، اما من از دست تو ناراحت شدم.
هوش مصنوعی: در جهان، عادت شده که انسانها بدون توجه به عیوب خود، فقط به عیبهای دوستانشان میپردازند.
هوش مصنوعی: عشقت را میپرستم زیرا که به زیبایی و ناز است و زیبایی تو را دوست دارم.
هوش مصنوعی: ما که به خاطر زخمهای خود خون میریزیم، چطور میتوانیم به درد تو بیتوجه باشیم وقتی که خودمان از درد رنج میبریم؟
هوش مصنوعی: گفتم که دیگر بر خاک در خانهات آب روی زیباترین چهرهام نریزم، چون تو خون من را نوشیدی.
هوش مصنوعی: عشق تو در وجود من جای گرفته است و هرگز از بین نمیرود، همانطور که زعفران زردش را فراموش نمیکنیم.
هوش مصنوعی: ای ذرهی کوچولو، تو در برابر خورشید بزرگ چه کاری میتوانی انجام دهی با این اندازهی کوچک؟
هوش مصنوعی: در میدان نبرد، بهتر است که با شجاعت جان بدهی تا اینکه به خاطر ترس و cowardice فرار کنی.
هوش مصنوعی: سعدی میگوید کسی که در برابر ناملایمات و سختیها خود را محافظت نمیکند، همچون گلی است که به راحتی آسیب میبیند. او میخواهد بگوید اگر کسی نسبت به درد و رنج بیتوجه باشد، نمیتواند در زندگی پایدار بماند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
ای دوست به کام دشمنم کردی
بردی دل و زان پسم جگر خوردی
چون دست ز عشق بر سر آوردم
از دست شدی و سر برآوردی
آن دوستیی چنان بدان گرمی
[...]
گر هیچ صبا به ما گذر کردی
وز دوست به ما پیامی آوردی
جان و دل اگر چه بی دل و جانم
بستاندی و به دوست بسپردی
تا بندگیی برد ز من جایی
[...]
ای دوست که ترک دوستان کردی
تاچندبه کام دشمنان گردی
ازما ز چه بی گنه برنجیدی
آخر ز چه بی سبب بیازردی
هرگز لطفی به ما نفرمودی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.