خطا کردی به قول دشمنان گوش
که عهد دوستان کردی فراموش
که گفت آن روی شهرآرای بنمای
دگربارش که بنمودی فراپوش
دل سنگینت آگاهی ندارد
که من چون دیگ رویین میزنم جوش
نمیبینم خلاص از دست فکرت
مگر کافتاده باشم مست و مدهوش
به ظاهر پند مردم مینیوشم
نهانم عشق میگوید که منیوش
مگر ساقی که بستانم ز دستش
مگر مطرب که بر قولش کنم گوش
مرا جامی بده وین جامه بستان
مرا نقلی بنه وین خرقه بفروش
نشستم تا برون آیی خرامان
تو بیرون آمدی من رفتم از هوش
تو در عالم نمیگنجی ز خوبی
مرا هرگز کجا گنجی در آغوش
خردمندان نصیحت میکنندم
که سعدی چون دهل بیهوده مخروش
ولیکن تا به چوگان میزنندش
دهل هرگز نخواهد بود خاموش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر شاعر به انتقاد از خود و دیگران میپردازد. او به خطاهای خود اشاره میکند و میگوید که به وعدههای دوستان توجه نکرده و به حرفهای دشمنان توجه کرده است. احساساتی مانند عشق و الهام در او وجود دارد که نمیتواند نادیده بگیرد. او از نیکویی و زیبایی محبوبش سخن میگوید و تأکید میکند که روح و جانش در عشق او غرق شده است. شاعر همچنین به نصایح خردمندان گوش میدهد، اما گویی این نصایح او را از شادی و شور زندگی باز نمیدارد. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که عشق و شور درونیاش هرگز خاموش نخواهد شد.
هوش مصنوعی: تو اشتباه کردهای که به حرفهای دشمنان گوش دادی و به عهد و پیمانی که با دوستانت بسته بودی، توجه نکردی.
هوش مصنوعی: کسی از او خواهش میکند که دوباره چهره زیبای خود را نشان دهد، مانند بار قبلی که او را به زیبایی به نمایش گذاشتی.
هوش مصنوعی: دل سنگین تو نمیداند که من همچون یک دیگ آهنی در حال غلیان و جوش آمدن هستم.
هوش مصنوعی: من نمیتوانم از فکر تو رها شوم، مگر اینکه در حالت مستی و گیجی باشم.
هوش مصنوعی: ظاهراً به حرف و نصیحت مردم گوش میدهم، اما در باطن عشق به من این را میگوید که به این گفتهها توجه نکن.
هوش مصنوعی: آیا جز از ساقی میتوانم جرعهای بنوشم یا از نوازنده بشنوم که به وعدهاش عمل کند؟
هوش مصنوعی: به من یک جام شراب بده و این لباس را بگیر. به من یک خبر کوتاه بگو و این رخت را بفروش.
هوش مصنوعی: من نشستم تا تو با زیبایی هر چه تمامتر بیرون بیایی، اما هنگامی که تو ظاهر شدی، من از حال رفتم و بیخبر شدم.
هوش مصنوعی: تو با خوبیهای خودت در این دنیا جا نمیگیری و من نمیدانم چطور میتوانی در آغوشم جا بگیری.
هوش مصنوعی: خردمندان به من توصیه میکنند که سعدی، مثل دهل، بیفایده نزن و بیهوده حرف نزن.
هوش مصنوعی: اما تا زمانی که به چوگان زده شود، صدای دهل هرگز خاموش نخواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
بود زودا، که آیی نیک خاموش
چو مرغابی زنی در آب پاغوش
چو شاهِ روم بود آن رویِ نیکوش؛
دو زلفش پیشِ او چون دو سیهپوش.
چه رسمست آن نهادن زلف بر دوش
نمودن روز را در زیر شبپوش
گه از بادام کردن جعبهٔ نیش
گه از یاقوت کردن چشمهٔ نوش
برآوردن برای فتنهٔ خلق
[...]
خداوندا زدوران زمانه
دلم از غصه چون دیگ است در جوش
همی سوزد جهان هر ساعتم دل
همی مالد فلک هر لحظه ام گوش
دراین فکرت چگونه خوش بود دل
[...]
چو زخمه راندی از کین سیاوش
پر از خون سیاوشان شدی گوش
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.