کس ندیدهست به شیرینی و لطف و نازش
کس نبیند که نخواهد که ببیند بازش
مطرب ما را دردیست که خوش مینالد
مرغ عاشق طربانگیز بود آوازش
بارها در دلم آمد که بپوشم غم عشق
آبگینه نتواند که بپوشد رازش
مرغِ پرنده اگر در قفسی پیر شود
همچنان طبع فرامُش نکند پروازش
تا چه کردیم دگر باره که شیرین لب دوست
به سخن باز نمیباشد و چشم از نازش
من دعا گویم اگر تو همه دشنام دهی
بنده خدمت بکند ور نکنند اعزازش
غرق دریای غمت را رمقی بیش نماند
آخر اکنون که بکشتی به کنار اندازش
خون سعدی کم از آن است که دست آلایی
ملخ آن قدر ندارد که بگیرد بازش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی عشق و زیباییهای آن صحبت میکند. شاعر از شیرینی و ناز دوست سخن میگوید و احساس عمیق خود را در رابطه با عشق و آرزوهایش بیان میکند. او به سختیهایی که در دل دارد اشاره میکند و نشان میدهد که حتی اگر در قفس هم باشد، روحیهاش را حفظ میکند. عشق او به قدری قوی است که دعا میکند حتی در برابر دشنامها، به خدمت بپردازد. در نهایت، او به غم خود و ناتوانی در فرار از آن اشاره میکند و درمییابد که هیچ چیز نمیتواند از زیباییهای عشق و محبت بکاهد.
هوش مصنوعی: هیچکس به اندازهی او شیرین و زیبا نیست و مگر کسی که نخواهد او را ببیند، او را نمیبیند.
هوش مصنوعی: خواننده مورد نظر ما دلی پر از درد دارد و در زمان نواختن، آوازش چنان دلنشین و روحافزا است که مانند صدای پرندهای عاشق، نشاطآور و دلپذیر به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: بارها به خودم گفتم که غم عشق را پنهان کنم، اما نمیتوانم آن را مانند یک چیز شفاف و ظریف بپوشانم و به خاطر همین، راز آن همیشه فاش میشود.
هوش مصنوعی: هرچند مرغی که در قفس زندگی کند، ممکن است پیر شود و به زحمت بتواند پرواز کند، اما طبیعت اصلیاش را فراموش نمیکند و همچنان در دلش اشتیاق پرواز دارد.
هوش مصنوعی: به چه کارهایی دست زدهایم که دیگر لبهای شیرین دوست به گفتگو باز نمیشود و نگاه از ناز او برنمیگرداند؟
هوش مصنوعی: اگر تو به من بد بگویی و دشنام بدهی، من همچنان دعا میکنم و به خدمت ادامه میدهم، حتی اگر دیگران به من احترام نگذارند.
هوش مصنوعی: در دریای غم تو غرق شدهام و دیگر نیرویی برای ادامه زندگی ندارم. حالا که به ساحل رسیدهای، او را به کنار بکش.
هوش مصنوعی: خون سعدی به قدری کم ارزش است که دستان آلودهی ملخ قادر نیستند آن را بربایند یا به دست آورند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
هر دل غمزه کان غمزه بود غمّازش
هیچ شک نیست که پوشیده نماند رازش
شیر گیران جهانرا بنظر صید کنند
آن دو آهوی پلنگ افکن روبه بازش
هر زمان بر من دلخسته کمین بگشاند
[...]
نوگلی کو که شوم بلبل دستان سازش؟
سازم از تازه جوانان چمن ممتازش
این چه بلبل که چو گوش کند آوازش
غنچه طوطی صفت آید زپی پروازش
نقش او بسته صورتگر و بازش نکشد
با نیاز آمده ام تا کشم از جان بازش
عکس ساقی بدرون داشت نهان باده ناب
[...]
در خمر طرهٔ طرار کمند اندازش
دل چنان رفت که در خواب ندیدم بازش
خواهی ار حال من و یار بدانی اینست
او بخون پیکر من میکشد و من نازش
چرخ را بیضه وش آورده بزیر پر خویش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.