رودکی چنگ بر گرفت و نواخت
باده انداز، کو سرود انداخت
زان عقیقین میی، که هر که بدید
از عقیق گداخته نشناخت
هر دو یک گوهرند، لیک به طبع
این بیفسرد و آن دگر بگداخت
نابسوده دو دست رنگین کرد
ناچشیده به تارک اندر تاخت
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
رودکی چنگ بر گرفت و نواخت
باده انداز، کو سرود انداخت
زان عقیقین میی، که هر که بدید
از عقیق گداخته نشناخت
هر دو یک گوهرند، لیک به طبع
این بیفسرد و آن دگر بگداخت
نابسوده دو دست رنگین کرد
ناچشیده به تارک اندر تاخت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر به تصویر کشیدن زیبایی موسیقی و باده اشاره دارد. او با چنگ نواختن، حالتی از شادی و سرور را ایجاد میکند. بادهای که از عقیق به دست آمده، درخشش و زیبایی خاصی دارد و هر کس آن را میبیند نمیتواند متوجه ارزش واقعی آن شود. هرچند هر دو عنصر (عقیق و باده) از یک جوهر برخوردارند، ولی واکنش و تأثیر آنها بر افراد متفاوت است. شاعر به زیبایی و رنگینی زندگی اشاره میکند و از تجربههای نچشیده و ناشناخته سخن میگوید.
هوش مصنوعی: رودکی سازش را برداشت و نغمهای را شروع کرد که مانند بادهای سرخوشکننده، دلها را شاد کرد و اشعار زیبایی را به یاد آورد.
هوش مصنوعی: از دو سنگ عقیق، نوشیدنی تهیه شده که هرکس آن را ببیند، نمیتواند آن را از عقیق گداخته تمییز دهد.
هوش مصنوعی: هر دو از یک نوع هستند، اما یکی تحت تأثیر شرایط خراب میشود و دیگری مقاومت کرده و شکل خود را حفظ میکند.
هوش مصنوعی: دستهای او با رنگهای زیبا آراسته شده بود، بدون اینکه طعم زندگی را بچشد، به اوج زیبایی و شکوه رسید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شاه بهرامشاه بن مسعود
خواجه مسعود سعد را بنواخت
از کرم حق شعر او بگزارد
وز خرد قدر فضل او بشناخت
کز سواران فضل بهتر از او
[...]
عقل حقش بتوخت نیک بتاخت
عجز در راه او شناخت شناخت
غم امروز جان من فرسود
غم فردا تن مرا بگداخت
کار امروز من چو ساخته نیست
کار فردا چگونه خواهم ساخت
اسدی را که بودلف بنواخت
طالع و طالعی بهم در ساخت
و آنکه حقش به لطف خود بنواخت
نیک و بد را به نور حق بشناخت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.