فصل گل شد، سیر باغ و بوستانم آرزوست
سیر باغ و بوستان با دوستانم آرزوست
الفت پیر کهن بانو جوان خوش دولتی است
پیرم و این دولت از بخت جوانم آرزوست
تا کنم فارغ ز حرف این و آن شرب مدام
خانه ی دربسته در کوی مغانم آرزوست
با می و میخانه، بی انصاف و کافر نعمتم
گر بگویم کوثر و باغ جنانم آرزوست
آرزوی رویش از دل کم نمی گردد مرا
گر دمی صد بار می بینم همانم آرزوست
چون ننالم زین تغابن من که با این نیم جان
یک جهان جان بهر آن جان جهانم آرزوست
دل فسرد از وضع یاران صفاهانم رفیق
چند روزی سیر آذربایجانم آرزوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.