به من هر کار آن پرکار کرده است
ز کار آموزی - اغیار - کرده است
نه کارم بود عشق و این عجب نیست
که عشق این کارها بسیار کرده است
چنین آتش به جان از آتش عشق
مرا آن آتشین رخسار کرده است
به چشم تر بنازم کان گل اشک
سر کوی ترا گلزار کرده است
مکش دامن ز من ای گل که هر کو
ترا گل کرده ما را خار کرده است
خضر را حسرت لب تشنگانت
ز آب زندگی بیزار کرده است
به کویش توبه کن زاهد که عمریست
رفیق از توبه استغفار کرده است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.