گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
رفیق اصفهانی

از آن در سینه از من کینه داری

که مهر دیگری در سینه داری

ز غیر من نمی دانم چه دیدی

که با او مهر و با من کینه داری

اگر نه عاشق رخسار خویشی

چرا دایم به کف آیینه داری

غم دیرین خورم تا چند ساقی

بیاور گر می دیرینه داری

بده می شنبه و آدینه تا چند

حساب شنبه و آدینه داری

چه حاصل گر نداری نقد عرفان

ز گوهر گر دوصد گنجینه داری

رفیق آخر روی عریان ز عالم

اگر اطلس اگر پشمینه داری