از آن در سینه از من کینه داری
که مهر دیگری در سینه داری
ز غیر من نمی دانم چه دیدی
که با او مهر و با من کینه داری
اگر نه عاشق رخسار خویشی
چرا دایم به کف آیینه داری
غم دیرین خورم تا چند ساقی
بیاور گر می دیرینه داری
بده می شنبه و آدینه تا چند
حساب شنبه و آدینه داری
چه حاصل گر نداری نقد عرفان
ز گوهر گر دوصد گنجینه داری
رفیق آخر روی عریان ز عالم
اگر اطلس اگر پشمینه داری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر احساسات عاشقانه و حسادت را بیان میکند. او میگوید که محبوبهاش از او کینه دارد چون در دلش عشق دیگری وجود دارد. شاعر به او میگوید که دلیل این کینه چیست و چرا در برابر او بیعلاقه است. او همچنین به غم و ناراحتی خود اشاره میکند و از ساقی میخواهد که شراب بیاورد تا کمی آرام شود. در نهایت به مسأله عرفان و ارزشهای واقعی زندگی پرداخته و میپرسد که چه فایدهای دارد اگر انسان دانش عرفانی نداشته باشد، حتی اگر ثروت زیادی داشته باشد. شاعر به این نتیجه میرسد که چه زیبایی ظاهری داشته باشد، در نهایت انسان باید به چیزی فراتر از زرق و برق دنیوی توجه کند.
هوش مصنوعی: تو به من کینه داری چون در دل تو عشق دیگری جای دارد.
هوش مصنوعی: نمی دانم در ارتباط با دیگران چه چیزی در خودشان دیدی که با آنها محبت میکنی و در عوض با من دشمنی و کینه داری.
هوش مصنوعی: اگر عاشق چهره خودت نیستی، پس چرا همیشه در آینه به دنبال آن هستی؟
هوش مصنوعی: من مدام به یاد غمهای قدیمیام هستم، پس ای ساقی، بیا و اگر شراب کهن داری برایم بیاور.
هوش مصنوعی: قبل از اینکه به فکر حساب و کتاب روزهای هفته باشی و نگرانیهایت را به خودت راه بدهی، لحظهای از زندگیات لذت ببر و از چیزهای خوب مثل شراب و می سبکی بزن.
هوش مصنوعی: اگر به حقیقت و معرفت واقعی دست نیابی، حتی اگر داری دوصد گنجینه باارزش هم، هیچ فایدهای نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: دوست من، در نهایت هر چه که داشته باشی، چه ثروت و ظاهری زیبا، در واقعیت نمیتواند مانع از برهنگی واقعیات شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نه بوی شفقتی در سینه داری
نه حق صحبت دیرینه داری
یکی جوهر درون سینه داری
چو ایشان نیز تو گنجینه داری
تو مهر دیگری در سینه داری
که با من بیگناه این کینه داری
بیا با ما مورز این کینه داری
که حق صحبت دیرینه داری
نصیحت گوش کن کـاین در بسی به
از آن گوهر که در گنجینه داری
ولیکن کی نمایی رخ به رندان
[...]
کند روی تو را آیینه داری
به بخشش زانچه در گنجینه داری
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.