گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
رفیق اصفهانی

به غیر آن ماه را بی‌مهر با من مهربان کردی

خلاف عادت خودکردنی ای آسمان کردی

نهادی داغ هجرم بر دل و از دیده ام رفتی

دلم را خون چکان و دیده ام را خونفشان کردی

مشو از حرف بدگو بدگمان وز در مران ما را

که عمری آزمودی روزگاری امتحان کردی

بعشوه طاقت جان و تن شیخ و صبی بردی

بغمزه غارت دین و دل پیر و جوان کردی

ندارد بر فغان و ناله ام گوشی رفیق ارنه

بکویش روزها نالیدی و شبها فغان کردی