گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
رفیق اصفهانی

نگار من چو تو زیبا نگار بسیار است

نگار سرو قد و گلعذار بسیار است

تو گر به من نشوی دوست، دوست، هست بسی

تو گر به من نشوی یار، یار، بسیار است

مکن ز لطف کمم ناامید کز تو مرا

امید در دل امیدوار، بسیار است

در این دیار برای تو مانده ام ورنه

بدهر یار پر است و دیار، بسیار است

هزار خار جفا در دلم شکست از تو

همان به دل ز توام خار خار، بسیار است

ز گاه گاه که یادم کنی تو خوشنودم

که این هم از تو فراموشکار، بسیار است

بشغل عشق ترا شغلها خوش است رفیق

وگرنه شغل فراوان و کار، بسیار است