ای کرده ز خود بی خبرت یاد خداداد
غافل مشو از حسن خداداد خداداد
گر پر شود از لیلی و شیرین همه عالم
مجنون خدا دادم و فرهاد خداداد
آموخت به طفلی چه قدر شیوه ندیدم
استاد به استادی استاد خداداد
خواهم همه با خود ستم او که نیابد
جز من دگری لذت بیداد خداداد
اول قدم از پا فکند سرو روان را
مستانه خرامیدن شمشاد خداداد
آمد به لبم ارچه رفیق از غم او جان
یارب نرسد غم به دل شاد خداداد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.