حمید زارعیِ مرودشت
کانال تلگرامی بنده:
T.me/berkeye_kohan
حمید زارعیِ مرودشت در ۱ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۵ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۳:۱۳ در پاسخ به محمد دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۶۰:
بیخیالِ وزن دیگه؟ آره؟
حمید زارعیِ مرودشت در ۱ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۰، ساعت ۱۷:۳۳ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۱:
متنِ کاملِ غزل با تصحیح ایراداتِ تایپی
نفسِ بوالهوسان بر دلِ روشن تیغ است
شمعِ افروخته را جنبشِ دامن تیغ است
شیشه را سرکشیِ خویش نشاندهست به خون
گردنِ بیادبان را رگِ گردن تیغ است
منّتِ سایهی اقبال ز آتش کم نیست
گر هما بال گشاید به سرِ من، تیغ است
خاکِ تسلیم به سر کن که دراین دشتِ هلاک
تو نداری سپر و در کفِ دشمن تیغ است
نتوان از نفسِ سوختگان ایمن بود
دودِ این خانه چو برجَست ز روزن، تیغ است
عکس، خونیست فروریخته از پیکرِ شخص
گر همه آینه سازند ز آهن، تیغ است!
تا مخالف ز موافق قدمی فاصله نیست
درگلو آب چو اِستاد ز رفتن، تیغ است!!
کوه از ناله و فریاد نمیآساید
چه کند؟ بر سرِ این "پایبهدامن" تیغ است
ذوالفقاری دگر است آنکه کند قطعِ امل
ورنه مقراض هم از بهرِ بریدن تیغ است
کلفتِ زندگی از مرگ بتر می باشد
شمعِ ما را ز سرِ خود نگذشتن تیغ است
سطرِ خونی ز پر افشانیِ بسمل خواندیم
که گر از خویش روی، جادهی روشن تیغ است
زین ندامتکه به وصلی نرسیدم بیدل
هر نفس در جگرم تا دمِ مردن تیغ است!
«بیدلِ دهلوی»
حمید زارعیِ مرودشت در ۵ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۳۱ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۴:
.
تصحیحِ بیتِ دوم:
.
بارانِ مهر او بنبارید بر دلم
تا چشم من ز هَر (مژهای) ناودان نساخت
حمید زارعیِ مرودشت در ۵ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۲۷ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۳۲ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۹۲:
.
در بیتِ هشت، مصرعِ دوم، کلمهی (نگهت) اشتباه درج شده است. صحیحداین است که: (نکهتِ لالهزار را مانَد)
حمید زارعیِ مرودشت در ۵ سال و ۹ ماه قبل، شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۱۲ دربارهٔ هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۲۴:
..
بیتِ شش:
..
اگر من بلبلم، اما تو آن گل برگِ خندانی
که از باغ تو بویی بس بوَد «چون» من هزاران را
حمید زارعیِ مرودشت در ۵ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۷ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۳۴ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴۱:
حدسی در رابطه با یک بیت بیدل
..
..
نورِ دل در گروِ کسبِ قبولِ سخن است
به نفس «گو چه» دهد سنگ که مینا گردد
..
(بیدلِدهلوی)
..
این بیت در تصحیحِ خال محمد خسته و اکبر بهداروند به این شکل آمده است.
..
اما به نظرِ من «گو چه دهد» مناسبِ این بیت نیست و بنا به بسیاری از ابیات بیدل اگر اینجا «کوچه دهد» گذاشته شود معنای بیت کاملا شفاف و صحیح میشود.
..
..
نورِ دل در گروِ کسبِ قبولِ سخن است
به نفس کوچه دهد سنگ که مینا گردد
..
(بیدلِدهلوی)
..
کوچه دادن در شعر بیدل اصطلاحی پر کاربرد است به معنای (راه دادن)
..
این بیت مربوط به پذیرفتنِ سخنِ حق است. میگوید پذیرفتنِ سخنِ حق، دل را نورانی میکند، همان طور که سنگ، نفسِ شیشهگر را پذیرا میشود و تبدیل به شیشه میشود.
..
بینِ (سخن) با (نفس) هم مراعات نظیر برقرار است.
..
البته این تنها حدسِ بنده است و مدرکی بر آن ندارم و باید دید اساتیدی که در پیِ تصحیحِ نسخِ بیدل هستند چه میفرمایند.
..
..(حمید زارعی مرودشت)..
حمید زارعیِ مرودشت در ۵ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۳۰ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۳۳ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۵:
منظورم بیت سوم و بیت چهارم بود. اشتباه نوشتم مصرع***
حمید زارعیِ مرودشت در ۵ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۳۰ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۳۲ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۵:
مصرع چهارم:
بنوازی ار گدائی به تفقد و عطائی
نکنی ازین (زیانی) نرسد از آن شکستت
حمید زارعیِ مرودشت در ۵ سال و ۱۰ ماه قبل، جمعه ۳۰ تیر ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۳۱ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۵:
مصرع سوم:
.
به من فقیر مسکین چو گذر کنی بیفکن
نظری چنانکه دانی (به زکاتِ) چشم مستت
حمید زارعیِ مرودشت در ۵ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۳۸ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۲۳:
..
دربارهی بیت سوم:
..
میدهد عاقبتِ کار، حسد سینه به زخم
بَد رَگی تا به کجا تکیه به نشتر نکند؟
..
(بیدلِ دهلوی)
..
..
تمامِ بارِ زیباییِ این بیت، بر دوشِ کلمهی (بد رَگی) است.
..
بد رَگ = دو معنی دارد:
..
یکی یعنی کسی که بد اخلاق و بد طینت است
..
یکی هم به افرادی که در موقعِ حجامت، رگشان راحت پیدا نشود میگویند بد رگ است.
..
این اصطلاح دوم هنوز اطراف ما جریان دارد و توی بیمارستان، موقعِ آزمایش خون، به کسی که راحت نشود رگش را پیدا کرد، میگویند بد رگ.
..
نشتر = نیشتر، وسیلهای مانندِ سوزن، برای حجامت.
..
معنای مصرعِ اول = حسد، سینه را در آخرِ کار به زخم خواهد داد.
..
معنای مصرعِ دوم = بدرگی، چه قدر میتواند نیشتر را از خود براند؟ چون بالاخره نیشتر، رگ را پیدا میکند و زخم میزند.
..
..
اما ارتباطاتِ کلامیِ این بیت، بسیار زیبا و شاهکارند.
..
زخم شدنِ سینه، با نیشتر ارتباط دارد
..
بدرگی از طرفی با حسد ارتباط دارد به معنای بد طینتی و از طرفی با نشتر به معنای بد قلق بودن.
..
بیتیست که یک پله از آرایهی اسلوبِ معادلهی معمول در سبک هندی فراتر رفته و اسلوب معادله را با یک موسیقی و ارتباطِ درونی، پخته تر و تکاملیافته تر کرده است.
..
کشفِ این فرمولهای بیدل است که عظمتش را اثبات میکند.
..
@berkeye_kohan کانالِ برکهی کُهَن
..
..
حمید زارعیِ مرودشت در ۶ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۱:۲۵ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۴۵:
.
مصرعِ دوم:
.
ریشِ زاهد هر طرف آخر درازی میکشد
حمید زارعیِ مرودشت در ۶ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۳ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۳۰ دربارهٔ عرفی شیرازی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۱:
این غزل را عرفی زمانی نوشته که دفتر اشعارش را گم میکند و از دست میدهد. بنا به شایعهای گویا دشمنانش در گم شدنِ این اشعار دستی داشته اند.
حمید زارعیِ مرودشت در ۶ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۲۱ دربارهٔ عرفی شیرازی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۵:
مصرعِ دوم:
کارِ خود کرد به من غم، دلِ غمهای تو خوش
حمید زارعیِ مرودشت در ۶ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۳۵ دربارهٔ عرفی شیرازی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۹:
خراب زمزمهٔ تازهٔ توام عرفی
که عقل از این نفس تازه مست می گردد
حمید زارعیِ مرودشت در ۶ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۳۰ دربارهٔ عرفی شیرازی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸:
من هرچه گویم گرچه ناممکن بود باور کنید
حمید زارعیِ مرودشت در ۶ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۲۹ دربارهٔ عرفی شیرازی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸:
این غزل در دو نسخهای که من دارم به همین شکل نوشته شده
شاید به این شکل بوده باشد
غم چون شبخون می زند، هان دوستان لشگر کنید
هم جست و جویم گر کنید از بالش و بستر کنید
چون هیچکس در درد دل گفتن چو من فیروز نیست
من حاضرم، بسم الله، اول گفت و گوی سر کنید
درد دل بسیار دارم، فرصت سوگند نیست
هر چه گویم، گر چه ناممکن بود، باور کنید
چون اینک آمد عرفی از میخانه، مست و بت پرست
هان ای مسلمانان دگر تعظیم این کافر کنید
حمید زارعیِ مرودشت در ۶ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۵۹ دربارهٔ عرفی شیرازی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۵:
صحیح:
کسی کز فقر جوید کامِ دل درویش کی ماند
دلی گر ریش باید مومیائی ریش کی ماند
.
چو نشتر می خلد پای تمنا در دلم آری
تمنائی که در دل بشکند از نیش کی ماند
.
کجا در دل گذارم ناله وصلش در نظر دارم
کسی کین صید بیند ناز کش در کیش کی ماند
.
تماشای معانی را اگر چشمی بدست آری
فضولیهای عقل مصلحت اندیش کی ماند
.
ز احسانِ غم آخر هر سر مویم توانگر شد
کسی کش غم ولینعمت بود درویش کی ماند
حمید زارعیِ مرودشت در ۶ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۴۷ دربارهٔ عرفی شیرازی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۲:
صحیح
آن طره چون علم بسر دوش میزند
ناز سبک عنان بصف هوش میزند
.
زنهار گوش باش درین بزم دلنشین
تا نغمه حلقهای به در گوش میزند
.
من در نفس گدازی واین عشق بدگمان
قفلم هنوز بر لب خاموش میزند
.
ای خاک مست شو که ز غیرت امام شهر
سنگی به جام رند قدح نوش میزند
.
درصید گاه غمزه او تا به روز حشر
امید در میانه خون جوش میزند
.
عرفی به اهل هوش حرامست جام درد
عشق این صلا بمردم بیهوش میزند
حمید زارعیِ مرودشت در ۶ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۴۳ دربارهٔ عرفی شیرازی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۲:
.
واقعا افتضاح ترین دیوان گنجور از نظر تعدد ایرادهای تایپی، دیوان عرفیست. با توجه به نسخهی بهتری که سایت نوسخن ارائه داده، نیاز به تصحیح دیوان عرفی در سایت گنجور به شدت مشاهده میشه. کاش فکری به حال این مشکل کنید. چون عرفی شاعر کمی نیست و این نقصان واقعا برازندهی سایت گنجور نیست.
.
بنده تا جایی که تونستم ایرادها رو در حاشیه ها نوشتم اما هرچه جلوتر میرویم غلطها بیشتر و فاحش تر میشوند و نیاز از تحشیه به تغییرِ کلیت دیوان تبدیل میشود و حاشیه نویسی کاری بیهوده به نظر میرسه.
.
من به عنوان یکی از علاقهمندان سایت گنجور این نقد رو عرض میکنم. امیدوارم مقبول بیفته.
حمید زارعیِ مرودشت در ۶ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۳۷ دربارهٔ عرفی شیرازی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۲:
صحیح:
زنهار، هوش باش در این بزم آتشین
تا نغمه حلقه ای به در گوش می زند