دلا باز آشفته کاری مکن
چو دیوانگان بیقراری مکن
گرت نیست دردی، غنیمت شمار
ورت هست فریاد و زاری مکن
چو کارت ز عشقست و بارت ز عشق
شکایت ز بی کار و باری مکن
نگارا نگارا جدائی ز ما
خدا را اگر دوست داری مکن
اگر چشم سرمست اودیدهای
دگر دعوی هوشیاری مکن
ز جور و جفا هرچه ممکن بود
بکن ترک پیمان و یاری مکن
عبید ار سر عشق داری بیا
در این راه جز جانسپاری مکن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از طرفی به مخاطب نصیحت میکند که از آشفتگی و بیقراری خودداری کند و اگر دردی ندارد، نباید فریاد و زاری کند. او همچنین تأکید میکند که اگر عشق در دل دارد، نباید از کار و بار شکایت کند و از جدایی نترسد. شاعر به او میگوید که اگر به عشق میبالد، نباید ادعای هوشیاری داشته باشد و باید از مشکلات و جفاها بگذرد. در نهایت، او با دعوت به عشق و فدا کردن جان در این راه، بر اهمیت وفاداری و قربانی کردن تأکید میکند.
هوش مصنوعی: ای دل، آرام باش و از کارهای آشفته و بیمعنی بپرهیز، مانند دیوانگان بیقراری نکن.
هوش مصنوعی: اگر دردی نداری، آن را به عنوان یک نعمت بدان و اگر دردی هست، گله و شکایت نکن.
هوش مصنوعی: وقتی کار تو ناشی از عشق است و وزنت نیز از عشق سنگینی میکند، نیازی به شکایت از بیکاری و بار دیگران ندارید.
هوش مصنوعی: ای نگار، اگر دوست داری ما را از هم جدا نکن، خدا را.
هوش مصنوعی: اگر چشم مست او را دیدهای، دیگر ادعای هوشیاری نکن.
هوش مصنوعی: از ظلم و بیمهری هرچه در توان داری انجام بده، پیمان را بشکن و هیچ کمکی نکن.
هوش مصنوعی: اگر به عشق حقیقتاً علاقمند هستی، به این راه وارد شو و جز فدا کردن جانت چیزی نداشته باش.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به پایانِ مستی سواری مکن
سبکساری و بیقراری مکن
پی دوستان سوکداری مکن
ز خون جگر اشکباری مکن
نگفتم چنین بی قراری مکن
نگفتم شب و روز زاری مکن
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.