گنجور

 
عبید زاکانی

بیش از این بد عهد و پیمانی مکن

با سبکروحان گران جانی مکن

زلف کافر کیش را برهم مزن

قصد بنیاد مسلمانی مکن

غمزه را گو خون مشتاقان مریز

ملک از آن تست ویرانی مکن

با ضعیفان هرچه در گنجد مگو

با اسیران هرچه بتوانی مکن

بیش از این جور و جفا و سرکشی

حال مسکینان چو میدانی مکن

گر کنی با دیگران جور و جفا

با عبیدالله زاکانی مکن

از وصالت چون به بوسی قانعست

بوسه پیشش آر و پیشانی مکن

 
 
 
امیر حسینی هروی

ای دل سنگین گران‌جانی مکن

کار جانبازان به نادانی مکن

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از امیر حسینی هروی
شاه نعمت‌الله ولی

دور شو ای عقل نادانی مکن

با سبک روحان گران جانی مکن

عشقبازی کار بی کاران بود

این چنین کار ار نمی دانی مکن

ای که گوئی دل عمارت می کنم

[...]

شیخ بهایی

بیش از این بد عهد و پیمانی مکن

با سبک روحان گرانجانی مکن

غمزه را گو، خون مشتاقان مریز

ملک زان تست، ویرانی مکن

با ضعیفان آنچه در گنجد مگو

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از شیخ بهایی
صفی علیشاه

تو مرا گویی‌ که‌ ویرانی‌ مکن‌

خانه‌ را بُرد آب‌ طوفانی‌ مکن‌

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه