سروی چو قدت جلوه کنان گه بچمن خاست
کز جلوه چو گلزار همه شهر بیار است
گل گرچه بود خرم و زیبا و دلارام
چون روی دلارای تو کی خرم و زیباست
تا صنع خدا جمله بیکباره به بینند
خلقی شده ناظر بجمالت ز چپ و راست
چون عشق بصد پرده نهانش نتوان کرد
این حسن و ملاحت که ز رخسار تو پیداست
صد خار جفا بیند و بر گل نکند باز
بلبل که ز عشق رخ گل واله و شیداست
نگذاشت مرا هیچ بدل صبر و نه طاقت
بازوی قوی پشت غمت بسکه تولاست
منظور بجز نور حق از روی تواش نیست
چون نور کسیرا که نظر روشن و پیداست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
امروز به هر حالی بغداد بخاراست
کجا میر خراسانست، پیروزی آنجاست
ساقی، تو بده باده ومطرب تو بزن رود
تا می خورم امروز، که وقت طرب ماست
می هست ودرم هست و بت لاله رخان هست
[...]
امروز به هر حالی بغداد بخاراست
کجا میر خراسانست پیروزی آنجاست
گویند عقابی به در شهری برخاست
وز بهر طمع پر به پرواز بیاراست
ناگه ز یکی گوشه ازین سخت کمانی
تیری ز قضای بد بگشاد برو راست
در بال عقاب آمد آن تیر جگردوز
[...]
ای صاحب اعلی دل تو عالم اعلاست
رای تو چو خورشید، درخشنده و والاست
گر دهر مُهَنّاست بدین عید همایون
این عید همایون به بقای تو مهناست
عالم به تو خرم شد و گیتی به تو روشن
[...]
شب هست و شراب هست و عاشق تنهاست
برخیز و بیا بتا که امشب شب ماست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.