چه حالت است ندانم به خواب میبینم
که در کنار به شب آفتاب میبینم
منم که باز به چشم خیال دیده چنین
جمال صورت جان بینقاب میبینم
هوا معنبر و مجلس بهشت و ساقی حور
خمار در سر و بر کف شراب میبینم
به هر طرف که نظر میکنم سبکروحی
سرش گران شده مست خراب میبینم
دهان جام لبالب به خون دختر رز
چو چشم مادر مشفق پر آب میبینم
به احتیاط نظر میکنم ز بیم هلاک
که همچو تشنهٔ بیدا سراب میبینم
به بوسهای به لبش دست مینیارم برد
که زلف پرشکنش را به تاب میبینم
ز خون خویش به عبرت قیاس میگیرم
چو آستین سر دستش خضاب میبینم
به روزگار چنین فرصتی بود دریاب
که امشبت به جهان کامیاب میبینم
نزاریا طلب نقد کن که گردون را
به برگذشتن عمرت شتاب میبینم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساسات عمیق و تصورات خیالی خود صحبت میکند. او در خواب میبیند که در کنار نور آفتاب، زیبایی را بدون هیچ پردهای میبیند. فضایی معطر و شاداب بهشت را تجسم میکند که در آن، ساقی و شراب وجود دارد. شاعر احساس میکند که در همه جا روحی آزاد و مست وجود دارد و دستهایش سرشار از شراب است. همچنین به وصفت و اشکهای دختر رز اشاره میکند و نگرانیاش از نابودی و هلاکت را ابراز میکند. او به زیبایی زلف محبوبش و رنگ خون بر دستانش فکر میکند و اهمیت لحظات زندگی را یادآور میشود. در نهایت، او از شنوندگان میخواهد که فرصتها را غنیمت بشمارند و از گذر عمر آگاه باشند.
هوش مصنوعی: نمیدانم چه حالتی دارم، اما در خواب میبینم که در شب، نور آفتاب را در کنار خودم حس میکنم.
هوش مصنوعی: من کسی هستم که بار دیگر با چشم خیال، زیبایی بینقاب صورت جان را مشاهده میکنم.
هوش مصنوعی: هوا دلپذیر است، جایی شبیه بهشت و در کنار من، ساقیای است که حوریان مست را در سر و بر کف شراب به نمایش گذاشته است.
هوش مصنوعی: در هر جا که نگاه میکنم، احساس سبکی و خوشحالی را از دست رفته میبینم و افرادی را میبینم که تحت تأثیر نوشیدنیها و غم و اندوه قرار گرفتهاند.
هوش مصنوعی: دهان پر از خون دختر گل مانند، همچون چشمان مادری دلسوز و پرآب را مشاهده میکنم.
هوش مصنوعی: با احتیاط به اطرافم نگاه میکنم چون از ترس خطر، مانند شخصی که در بیابان تشنه است و سراب میبیند، احساس میکنم.
هوش مصنوعی: با یک بوسه به لبش دست نمییابم، چرا که میدانم زلفهای زیبایش در حال نوسان و تاب خوردن است.
هوش مصنوعی: به یاد عبرتهای گذشته، به خون خود نگاه میکنم و وقتی آستین او را میبینم که رنگی شبیه خون دارد، به عمق درد و مشکلاتی که با آن مواجه شدهام، پی میبرم.
هوش مصنوعی: این روزگار فرصتی را به تو داده است که از آن بهرهبرداری کنی، زیرا امشب را در جهانی خوشبخت و موفق میبینم.
هوش مصنوعی: تحمل نکن که زمان به سرعت در حال گذر است و عمرت به پایان میرسد. به دنبال چیزهای ارزشمندتر باش و نقاط قوت خودت را به نمایش بگذار.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چه شد که عالم معنی خراب میبینم
چه شد که ماه کرم در سحاب میبینم
چه شد که با همهکس اضطرار مییابم
چه شد که در همهکس اضطراب میبینم
ز سوگ طوطی سرسبز شکرینالفاظ
[...]
خیال روی تو دائم به خواب میبینم
مدام لعل لبت در شراب میبینم
تو نور دیدهٔ مایی تو را به تو نگرم
به چشم تو رخ تو بیحجاب میبینم
حباب و قطره و دریا و موج مییابم
[...]
منم که روی ترا بینقاب میبینم
منم که در شب و روز آفتاب میبینم
تویی که پرده ز رخسار خود برفکندی
که تا جمال ترا بیحجاب میبینم
عجب عجب که به بیداری توان دیدن
[...]
صفای روی ترا از نقاب میبینم
به ماه مینگرم آفتاب میبینم
اگرچه از سر زلفش بریدهام عمری است
هنوز در رگ جان پیچ و تاب میبینم
غبار چهره خورشیدطلعتی فرش است
[...]
به تیره شب نظر آفتاب میبینم
رخ تو مینگرم یا که خواب میبینم
به غیر نقش خط از روی آبدار تو من
خط دو کون چو نقش بر آب میبینم
خراب عشق توام ورنه در عمارت خویش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.