جمالِ رویِ هم چون آفتابش
شبی گر باز می بینم به خوابش
به شمشیر از منش نتوان جدا کرد
در آغوش ار کشم مستِ خرابش
چه خوش باشد بدان شیرین زبانی
که در شور آورد بر من شرابش
نه آخر زان دهان باشد خوش آید
اگر تلخ است اگر شیرین جوابش
دلم کرده ست دندان بر لبش تیز
به خونِ جانِ خود دارد شتابش
خیالِ قامتش سرویست پیشم
که هست از چشمۀ چشمانم آبش
قرارم نیست بر بی دل ببخشند
که بی دردی نباشد اضطرابش
فراقم هم دری در وصل دارد
زجایی می کشد چندین عذابش
نزاری بس که کانِ جان بکندی
ندیدی رنگ از لعلی مذابش
حسودت بر حماقت می کند حمل
که کوثر می کشد هم چون شرابش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به زیبایی و جذابیت محبوبش اشاره میکند که همچون آفتاب درخشان است. او در خواب به یاد محبوبش میافتد و احساس میکند که نمیتواند از او جدا شود. محبت او را با شراب شیرینی که او به دست میدهد، مقایسه میکند و میگوید که هر پاسخی که محبوبش بدهد، برایش خوشایند خواهد بود. شاعر به شدت به محبوبش وابسته است و فکر کردن به او باعث اضطراب و عذاب میشود. او به زیبایی محبوبش و تأثیر آن بر خود اشاره میکند و در پایان به حسادت دیگران نسبت به عشقش میپردازد و میگوید که عشق او همچون شراب خالص است.
هوش مصنوعی: چهرهی زیبا و نورانی او مانند آفتاب است و اگر شب دوباره او را در خواب ببینم، احساس خوشایندی خواهم داشت.
هوش مصنوعی: با شمشیر نمیتوان از شخصیت خود جدا شد؛ حتی اگر در آغوش کسی باشم که به شدت مست و نابود است.
هوش مصنوعی: این جمله به زیبایی بیان میکند که چقدر خوب است که کسی با کلام شیرین و دلنوازش انسان را به شوق و شادی بیاورد، به طوری که مانند شراب خوشمزه و نشاطآور بر روح و جان او تأثیر بگذارد.
هوش مصنوعی: اگر چه آن چه از این دهان میشنویم ممکن است تلخ یا شیرین باشد، اما در هر صورت پاسخ آن خوشایند خواهد بود.
هوش مصنوعی: دل من میخواهد که با دندانهای تیزم بر لبان او آسیب بزنم، زیرا او با جدیتی که دارد، به شدت در پی گرفتن جان من است.
هوش مصنوعی: تصویر قامت او مانند درختی بلند و زیبا در ذهنم نقش بسته است و این تصویر از چشمان من به دست میآید که مانند چشمهای زلال است.
هوش مصنوعی: من انتظار ندارم که بیدلها مرا ببخشند، چون آنها خود دردی ندارند و اضطراب را نمیشناسند.
هوش مصنوعی: فراق من نیز مانند دربی است که به وصال ختم میشود و از جایی، در دل من، عذابی طولانی به وجود میآورد.
هوش مصنوعی: ای نازنین، چقدر خوب است که نتوانستهای رنگی از این لعل ذوب شده ببینی، زیرا جانم را به شدت میسوزاند.
هوش مصنوعی: حسادت تو به بدی و نادانی خود را نشان میدهد، چون کوثر (آب زلال و بهشتی) مانند شراب خوشمزهای را به دست میآورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بسا رویا که از من رفت آبش
بسا چشما که از من رفت خوابش
گلی که خود بدادم پیچ و تابش
باشک دیدگانم دادم آبش
درین گلشن خدایا کی روا بی
گل از مو دیگری گیرد گلابش
شبی صد کس فزون بیند به خوابش
نه بیند کس شبی چون آفتابش
وگر خواهی که من بدهم جوابش
کنم از بهر تو اینجا عقابش
چه می خورده است چشم نیمخوابش
که او مست است وهشیاران خرابش
زهی بیداری بختم در آن شب
که آید خواب تا بینم به خوابش
اگر پرسد که بی ما زنده چونی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.