تویی یار دیرینهٔ همنفس
نباشد به جای توام هیچکس
وصال توام آرزو میکند
نمیآید از سر برون این هوس
دلم میرود بر پی سوز عشق
رود کاروان بر خروش جرس
گناهی به جز عاشقی چیست هیچ
گنهکار را جای باشد حرس
جفاها که بر بندهات میکنی
کسی با تو هرگز نگوید که بس
ز سیلاب چشمم تغیّر کند
اگر باز گویند پیش اَرس
ز جانم نمانده ست جز یک رمق
اگر میتوان هیچ فریادرس
زمان تا زمان منقطع میشود
کدامین زمان بل نفس تا نفس
نزاری اگرچند خوش بلبلی ست
به دستان نیابد خلاص از قفس
ز معتوه معنی و صورت مجوی
سراسیمه نه پیش بیند نه پس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به چیزی که باشد مرا دسترس
بکوشم نیازت نیارم به کس
ندید و نبیند ترا هیچکس
گه رزم مثل و گه بزم دس
بگفت این وزد بانگ را برفرس
فرس جست زیرش چو مرغ از قفس
من و زن در آن خانه تنها و بس
مرا گفت کی شوی، فریادرس
نبد چیز از آغاز ، او بود و بس
نماند همیدون جز او هیچ کس
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.