خوش آید به آوازِ بلبل نبید
سحر کاسه یی دو بباید چشید
جمادی بود گر نجنبد ز جای
که آواز بربط به گوشش رسید
دمِ نقد را دان که داند که باز
که خواهد ز ما سالِ آینده دید
چو بَر شد ز آوازِ بلبل سماع
صلاتِ مؤذّن که خواهد شنید
چو شد ممتلی مغزت از خند ریس
چنان دان که ایزد جهان نافرید
ز بالایِ منبر میِ صاف را
نباید شکستن بباید شمید
دری کان ز بدوِ ازل بسته اند
چه گویی که آن در ندارد کلید
سکندر ز ظلمت نمی رست اگر
ز آبِ خَضر جرعه یی می کشید
فرو رفت بر هرزه شوریده کار
از آن گه که گردِ جهان بر دوید
ندانست کان قطرۀ آب چیست
چو ماهی از آن آرزو می تپید
به دورِ نزاری اگر می فتاد
نمی گفت مسکین نمی آرمید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در مورد زیبایی و تأثیر صداهای خوش و دلنشین طبیعت، مانند آواز بلبل، است. شاعر به تشویق به لذت بردن از لحظههای زیبای زندگی و عدم غفلت از آنها اشاره میکند. او به اهمیت دانستن لحظههای کنونی تأکید دارد و میگوید که اگر کسی در حال حاضر از زندگی لذت نبرد، ممکن است در آینده چیزی برای دیدن نداشته باشد. همچنین، به مواقعی که خوشیها و زیباییها در زندگی ممکن است ناپیدا شوند، اشاره میکند و از آدمها میخواهد که از لحظات خوب زندگی استفاده کنند. به طور کلی، شعر فراخوانی به آگاهی و قدردانی از زندگی و زیباییهای آن است.
هوش مصنوعی: صدای دلنواز بلبل در صبحگاه خوشایند است و برای لذت بردن از زندگی باید گاهی نوشیدنی مفرحی را امتحان کرد.
هوش مصنوعی: اگر موجودی بیحرکت و بیجان وجود داشته باشد و صدای ساز به گوشش برسد، ممکن است تحت تأثیر قرار بگیرد و حرکت کند.
هوش مصنوعی: لحظه حال را بشناس؛ چون فقط کسی که آگاه است میداند که در سال آینده چه بر ما خواهد گذشت.
هوش مصنوعی: وقتی آواز دلانگیز بلبل قطع میشود، دیگر صدای اذان مؤذّن کسی را تحت تاثیر قرار نمیدهد.
هوش مصنوعی: وقتی که ذهنت پر از افکار بیهوده و خندههای بیمعنا شد، بدان که خداوند جهان را به وجود نیاورد.
هوش مصنوعی: از بلندای منبر، نباید شراب صاف را شکست، بلکه باید در دل نشاند.
هوش مصنوعی: در اینجا سخن از دری است که از آغاز وجود بسته شده است و هیچ کس نمیتواند آن را باز کند، بنابراین هرچه بگویی فایدهای ندارد، زیرا ورود به آن ممکن نیست.
هوش مصنوعی: اگر سکندر (اسکندر مقدونی) از تاریکی نجات مییافت، تنها با نوشیدن جرعهای از آب حیات (آبِ خضر) امکانپذیر بود.
هوش مصنوعی: شور و شوق بیهوده به دل کسی افتاد، زمانی که دنیا به دور خود چرخید و تغییر کرد.
هوش مصنوعی: ماهی نمیداند که آن قطره آب چیست، در حالی که به شدت برای آن آرزو میکشد.
هوش مصنوعی: اگر به دورِ نزار و ضعیفتری میافتاد، هرگز نمیگفت که من مسکین هستم و نمیتوانم کمک کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
که یزدان ز ناچیز چیز آفرید
بدان تا توانایی آرد پدید
سحر گه به نزدیک ایشان رسید
به کام دل خویشتن شان بدید
که بُد بر در دین یزدان کلید
جهان یکسر از بهر او شد پدید
چو باد خزان بر درختان وزید
همه کس بموی خز اندر خزید
هوا گشت تاری و روشن شد آب
جوان گشت پیرو جهان شد شدید
بباغ اندر است آبی و نار و سیب
[...]
که یزدان ز ناچیز چیز آفرید
بدان تا توانایی آمد پدید
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.