چنانت دوست می دارم که جانم بر دهان آمد
نگفتم با کس این معنی که تا جان بر زفان آمد
چه سودا پخته ام شبها که روزی در میان آیی
جگرها خورده ام تا با تو حرفی در میان آمد
چه محنت ها که مجنون برد و برنا خورد از لیلی
به حیرت هم چنین رفتیم و بر ما بیش از آن آمد
اگر خسرو نیاز آرد حرارت با شکر باشد
وگر شیرین ترش گوید رطب با استخوان آمد
غلام قامت آنم که گر بخرامد از خجلت
به سر در پایش افتد سرو چون در بوستان آمد
در فردوس بگشادند و ره دادند پنداری
که چندین حور روحانی ز جنت در جهان آمد
نظر پوشیده می دارند معصومان مگر زیرا
مرا باور نمی باشد که با دل برتوان آمد
پدر می گوید ای فرزند دل را بازخوان ، کبکی
که صید باز شد هرگز دگر با آشیان آمد
نزاری گوهر خاطر نثار اهل دل کردی
چو شیرین گفتهای داری که هم پیوند جان آمد
گر از خود گفتمی لابد سخن را علتی بودی
به تکلیفش نیاوردند کان جا هم چنان آمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر عمیقاً عشق و دلتنگی خود را نسبت به محبوبش بیان میکند. او میگوید که چنان عشقش به محبوب زیاد است که جانش در خطر قرار دارد و این احساس را هیچگاه با کسی در میان نگذاشته است. شاعر به محنتها و سختیهایی که عاشقان گذشته چون مجنون و لیلی متحمل شدهاند اشاره میکند و خود نیز در انتظار محبوبش در رنج است. او از زیبایی محبوبش و تأثیرش بر دیگران سخن میگوید و در نهایت به ناتوانی در بیان احساساتش اشاره میکند. شاعر به این نتیجه میرسد که قلبش در دریای عشق غرق شده و هیچ چیز نمیتواند این احساس را از بین ببرد. در کل، این شعر تجلی بزرگی از عاشقانهها و دردهای عشق است.
هوش مصنوعی: من به اندازهای تو را دوست دارم که جانم در دهانم است، اما این احساس را به کسی نگفتم چون تا وقتی جان دارم، نمیخواهم دربارهاش صحبت کنم.
هوش مصنوعی: شبها چقدر فکر و خیال در سر دارم که روزی تو به سراغم بیایی. آنقدر از درد و غصه گفتم که فقط برای صحبت با تو تحمل کردهام.
هوش مصنوعی: مجنون چه درد و رنجهایی را از عشق لیلی متحمل شد و جوانی هم به خاطر او دچار حیرت و سردرگمی شد. ما نیز به همین شکل دچار مصیبت هستیم و بر ما بیشتر از این فشارها آمده است.
هوش مصنوعی: اگر خسرو به محبت و گرمی نیاز داشته باشد، این محبت به مانند شکر شیرین است و اگر شیریندست بخواهد، این محبت به مانند رطب است که میتواند با استخوان بدی ترکیب شود.
هوش مصنوعی: من بنده کسی هستم که هرگاه او با شرم و حیا قدم بردارد، سرو را در حالی که در بوستان آمده، به گونهای میبیند که از عجز و ناتوانی به پای او میافتد.
هوش مصنوعی: در بهشت در را باز کردند و اجازه دادند؛ گویی که بسیاری از حورهای آسمانی از بهشت به دنیا آمدهاند.
هوش مصنوعی: معصومین از دیدن خواب و نگاه کردن به دلها خودداری میکنند، زیرا من اعتقادی ندارم که بتوان به قلب کسی دست یافت.
هوش مصنوعی: پدر به فرزندش میگوید که دل و احساساتش را آزاد کند. زیرا کبکی که در چنگال شکارچی گرفتار شده، هرگز به آشیانهاش برنمیگردد.
هوش مصنوعی: نزاری، تو گوهر دل خود را برای اهل دل نثار کردی. چون شیرین گفتاری، این کلامت پیوند روحی با جانها ایجاد میکند.
هوش مصنوعی: اگر از خود صحبت کنم، لابد دلیلی برای سخن وجود دارد که آن را در اینجا نیاوردهاند، و آن موضوع همچنان باقی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل من در طلبکاری وصل تو به جان آمد
ز دست جورت ای دلبر جهانی در فغان آمد
ز جورت گفتم ای دل ترک مهرش کن مکش خواری
جوابم داد و گفت آری به دل گر بر توان آمد
چو چشم مست خون خوارش خطا کرد از جفا بر من
[...]
خراسان سینهٔ روی زمین از بهر آن آمد
که جان آمد درو، یعنی عبیدالله خان آمد
زهی خان همایونفر که بر فرق همایونش
پر و بال همای دولت او سایبان آمد
شهنشاه فلک مسند، که بهر خواب امن او
[...]
چو تیر غمزه افکندی به جان ناتوان آمد
دگر زحمت مکش جانا که تیرت بر نشان آمد
سحرگه تر نشد در باغ کام غنچه از شبنم
که لعلت را تصور کرد و آتش در دهان آمد
نمازم کرد تلقین شیخ و آخر زان پشیمان شد
[...]
بلب از شوق پابوس تو جان ناتوان آمد
چنان آسان که گفتی حرف از دل بر زبان آمد
تو بی پروا ندیدی تا هما بر استخوان ما
ندانستی که گاهی بر سر ما می توان آمد
بخون خوردن چنان دل عادتی دارد که جام می
[...]
بحمدالله که باز آن خسرو صاحبقران آمد
ظفر چون کرد در دنبال نصرت در عنان آمد
ز یمن مقدم او گشت روشن دیده مردم
عزیز مصر عزت بر سر کنعانیان آمد
ز بهر آنکه پابوسی کند زرین رکابش را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.