فراقِ یارِ سفر کرده گر چنین باشد
هلاکِ عاشقِ مسکین علی الیقین باشد
سری به عجز نهادم به پیشِ صبر امروز
بلی قضایِ چنین روزِ واپسین باشد
به طعنه دوش به دل گفتم ای که می دیدم
ز ابتدا که سرانجامِ کارت این باشد
به هم برآمد و با من به طیره گفت خموش
که عاشق است نه عاقل که پیش بین باشد
ز دل برآمد و جان هم به دوست خواهم داد
کمالِ مرتبۀ عاشقان چنین باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شرابِ تلخ هنی تر ز انگبین باشد
به خاصه کز کفِ سروِ سمن سرین باشد
نه در بهشت شراب است و شاهدست اینک
شراب و شاهد ازین خوب تر همین باشد
حریفِ مجلسِ ما بین به نقد و نسیه مگو
[...]
دل شکسته من تا به کی حزین باشد؟
دلا مشو ملول، عاشقی چنین باشد
هزار بار بگفتم که گوشه گیر ای دل
ز چشم او که کمین شیوهاش کمین باشد
حدیث من نشنیدی به هیچ حال و کسی
[...]
دلی که با رخ زلف تو همنشین باشد
مجرد از غم و شادی و کفر و دین باشد
بود ز کفر و ز اسلام بی خبر آن دل
که زلف و روی تواش روز شب قرین باشد
خود ز بهر تفاخر ز خرمن آن کس
[...]
نه از خطاست که در ابروی تو چین باشد
تو نازنینی و ناز تو نازنین باشد
قیامتست برآن رخ نقاب زلف،اما
نقاب چون بگشایی قیامت این باشد
بنفشه گر بلطفت شه ریاحینست
[...]
رخت نمونه ی صورت نگار چین باشد
عجب که درهمه چین صورتی چنین باشد
به آستانه ی جنت فرو نیارد سر
سری که بر سر کوی تو برزمین باشد
هوای باغ و تمنای راغ در سر نیست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.