جز عشق پیشوا نکند هر که عاشق است
زیرا که عاشقان همه را عشق سایق است
تسلیم راه عشق کند هر چه هست و نیست
وین کار عاشقی است که در عشق صادق است
گر بر عدم نباشد عاشق پسند نیست
آن گه که از وجود بپرداخت لایق است
ناممکن است عشق پرستی و عافیت
کاندر طریق عشق پرستی عوایق است
خوش میرسد ز دوست به ما هرچه می رسد
در عشق او جراحت و راحت موافق است
سهل است اگر در آتش هجران بسوختیم
خشنود می رویم که امّید واثق است
دم درکشیده ایم و زبان درکشیده اند
چون خالق آگه است چه باک از خلایق است
ما را بهانه نیست که اینجا نظرگهیست
عذرا نشانه ی نظر عشق وامق است
زین هر فسرده یی که نداند که عشق چیست
آوازه می کند که نزاری منافق است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر آفتاب روی تو تا دیده عاشق است
از حسن مطلع سخنم صبح صادق است
گر شمع سوز دل به زبان آورد رواست
او مؤمن و دل به زبانش موافق است
جان را به عشق سابقهای بود در ازل
[...]
ذرات کون پرتو خورشید مطلق است
در بحر عشق جمله جهان همچو زورق است
دارد فراغت از من و مائی و هست و نیست
اندر محیط مستی او هر که مغرق است
زاهد نبرد بهره از ذوق عارفان
[...]
چون غنچه گر زبان تو با دل موافق است
بر کاینات از ته ل خنده لایق است
در وقت صبح چرخ نفس راست می کند
یعنی که غمگسار جهان یار صادق است
بر اضداد چون قدم حدوثش موافق است
همانگه که راتق است همانگاه فاتق است
بیک شب بیک بدن مه چل سرادق است
ز سهمش زمان رزم مغارب مشارق است
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.