گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حکیم نزاری

گر از دفترِ عشق رمزی بخوانی

خطا نامه ی عقل بر هم درانی

گر اموات خواهی که احیا بباشد

بمیر ای حکیم از چنین زندگانی

به عمدا مکن در مراتب تصرف

که مفروغ و مستانف از هم ندانی

بدین چشم دیدن محال است او را

خطا بین تصور کند این معانی

نباید طمع کردن از رویِ ظاهر

که کس را میسر نشد این امانی

ز بالا درآیی به گردن درافتی

مُحال است در عینِ پیری جوانی

مگر نردبان پایه پایه بر آیی

به شرطی که عشقت کند نردبانی

ز کون و مکان برشکن تا ببینی

که جمله توی آن چه فی الجمله آنی

شود در تو معلوم حسی و عقلی

که تو هم معما و هم ترجمانی

نزاری جز او کس ندیده‌ست اورا

وگر خود کلیم الله لن ترانی

چو بر حکمِ اول نبوده‌ست قانع

از آن گشت محجوب در حکمِ ثانی

 
 
 
رودکی

کسی را چو من دوستگان می چه باید؟

که دل شاد دارد بهر دوستگانی

نه جز عیب چیزیست کان تو نداری

نه جز غیب چیزیست کان تو ندانی

دقیقی

ز دو چیز گیرند مر مملکت را

یکی پرنیانی یکی زعفرانی

یکی زر نام ملک بر نبشته

دگر آهن آب دادهٔ یمانی

که را بویهٔ وصلت ملک خیزد

[...]

کسایی

از او بوی دزدیده کافور و عنبر

وز او گونه برده عقیق یمانی

بماند گل سرخ همواره تازه

اگر قطره ای زو به گل بر چکانی

عقیقی شرابی که در آبگینه

[...]

عنصری

شه مشرق و شاه زابلستانی

خداوند اقران و صاحبقرانی

بدولت یمینی بملت امینی

مر این هر دو را اصل یمن و امانی

تو محمود نامی و محمود کاری

[...]

فرخی سیستانی

یکی گوهری چون گل بوستانی

نه زر وبه دیدار چون زرکانی

به کوه اندرون مانده دیرگاهی

به سنگ اندرون زاده باستانی

گهی لعل چون باده ارغوانی

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه