می حرام است خاصه بر عامی
مرد جامی چو جم شود نامی
احمد از جام یافت ملک ابد
چه عجب گر نبود هم جامی
جهد کن تا مگرتو هم بچشی
جرعه ی جام احمد جامی
باده در کام جان رندان ریز
زاهدان را بده به ناکامی
هم چو دریا،چه شوری از بادی
کشتیی نوش تا بیارامی
تا بر آرد ز مشرق جانت
نور صبح آبگینه ی شامی
تا نبیند سرادق دنیا
نشود مرد خاصه خیامی
پای بر فرق آفرینش نه
تا خوشی بر صراط بخرامی
آتشی زن نزاریا و بسوز
آخر ای پخته تا به کی خامی
لاف وحدت زنی و مشرک وار
زیر کش در گرفته اصنامی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون می و شیر یافت اندامی
راند هر ساعتی بر او کامی
ثوری از بایزید بسطامی
از پی طاعت و نکونامی
زین سپس گر فلک کند خامی
من و فتراک مجلس سامی
صحبتی جوی کز نکونامی
در تو آرد نکو سرانجامی
زندگانی مجلس سامی
باد در سروری و خودکامی
نام تو زنده باد کز نامت
یافتند اصفیا نکونامی
میرسانم سلام و خدمتها
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.