ثوری از بایزید بسطامی
از پی طاعت و نکونامی
کرد نیکو سؤالی و بگریست
گفت پیرا بگو که ظالم کیست
پیرِ وی مر ورا جواب بداد
شربت وی هم از کتاب بداد
گفت ظالم کسیست بدروزی
که یکی لحظه در شبانروزی
کند از غافلی فراموشش
نبوَد بنده حلقه در گوشش
گر فراموش کردیش نفسی
ظالمی هرزه نیست چون تو کسی
ور بوی حاضر و بری نامش
نیست کردی ز جرم احکامش
آنچنان یاد کن که از دل و جان
بشوی غایب از زمین و زمان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، ثوری از بایزید بسطامی دربارهٔ مفهوم ظلم و غفلت صحبت میکند. او از پیر خود میپرسد که ظالم کیست و پیر در پاسخ میگوید که ظالم کسی است که حتی یک لحظه از خاطرهٔ خداوند غافل شود. او تأکید میکند که باید به یاد خدا بود و غفلت از او ظلمی بزرگ است. بنابراین، ظالم کسی است که از یاد خدا غافل میماند و نباید فراموش کند که با وجود او در زندگی، هرگونه جرم و گناه از ما دور خواهد بود.
هوش مصنوعی: ثوری به دنبال بایزید بسطامی است تا اهل طاعت و نیکوکاری باشد.
هوش مصنوعی: سؤالی خوب مطرح کرد و با گریه گفت: ای پیرا، بگو که ظالم چه کسی است؟
هوش مصنوعی: پیر به او پاسخ داد و شربتی نیز از کتاب به او داد.
هوش مصنوعی: ظالم کسی است که حتی در یک لحظه از شبانهروز احساس آرامش و آسایش نکند.
هوش مصنوعی: اگر بندهای غافل شود و از یاد ببرد، باز هم حلقهای که در گوشش است نشاندهنده اطاعت و تبعیت او خواهد بود و فراموش کردن آن ممکن نیست.
هوش مصنوعی: اگر تو را فراموش کردهام، این نشان نمیدهد که من انسان بیرحم یا بیاحساسی هستم، بلکه واقعیت این است که کسی مثل تو وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر بویی از شخص حاضر را درک کنی و نامش را نپرسی، به خاطر خطاهای گذشتهاش، او را نمیتوان رها کرد.
هوش مصنوعی: به گونهای به یاد کسی بپرداز که تمام توجه و احساساتت را معطوف او کنی، به طوری که از دنیای اطرافت غافل شوی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.