بیش ازینم نشود از تو میسّر به صبوری
گر ترا هست مرا نیست دگر طاقتِ دوری
همچنان من ز نصیحتگر بیهوده ملولم
که تو از صحبتِ بیحاصلِ این بنده نفوری
من اگر با تو نباشم ز خیالم تو نباشی
غایب ای دیده که چون باصره در عینِ حضوری
اگر ایناند رقیبان تو ما را چو غریبان
کام و ناکام بباید شد از این شهر ضروری
سر به بیغوله ما هیچ فرو نایدت آری
منظرت رشک بهشت است و تو خود غیرت حوری
نقشِ دیوار به صورت که تو داری بفریبد
هیچ عیبت نکنم گر به خود از حسن غیوری
شب چو بر بام برآیی و ز برقع به درآیی
همچو انوارِ تجلّی به صفت بر کُهِ طوری
به تماشا به گلستان شو و چادر ز جمالت
باز کن تا نزند لاف لطافت گل سوری
شمع و شاهد به شبِ خلوت ما هر دو تو باشی
که چو خورشید سراپایِ وجودت همه نوری
بوی دودِ نفست راحت روح است نزاری
گو بسوزند چو عودت که بر آتش چو بخوری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و longing برای معشوق است. شاعر از طاقت دوری سخن میگوید و بیان میکند که تحمل جدایی از معشوق برای او دشوار است. او احساس میکند که بدون حضور معشوق، حتی در خیال هم نمیتواند آرامش داشته باشد. شاعر به زیبایی معشوق و تاثیر آن بر روح و روان خود اشاره میکند و آرزوی نزدیکی و دیدار را دارد. همچنین، او به زیباییهای طبیعی و عشق به معشوق به عنوان منبع نور و روشنی زندگیاش اشاره میکند و احساس میکند که وجود معشوق به او آرامش و لذت میبخشد. در نهایت، او به چگونگی عشق و تاثیرات آن بر روح اشاره میکند.
هوش مصنوعی: بیشتر از این نمیتوانم با صبر و تحمل از تو دوری کنم، اگر تو برای من هستی، من دیگر طاقت دوری را ندارم.
هوش مصنوعی: من هنوز از نصیحتهای بیفایده و بیمعنی خستهام، چرا که تو هم از گفتوگوی بیفایده این فرد متنفر هستی.
هوش مصنوعی: اگر من با تو نباشم، در خیال من هم نیستی، ای چشمی که مانند بینایی در حال حاضر حضور داری.
هوش مصنوعی: اگر رقیبان تو اینگونهاند، ما نیز باید مانند بیگانگان در این شهر، ناکام و ناامید شویم.
هوش مصنوعی: اگر تو به پناهگاه ما بیایی، هیچ چیز از ما نمیکاهد. واقعاً منظرهات را میتوان با بهشت مقایسه کرد و خودت هم مانند حوریها هستی که به خاطر زیباییات غیرت را برمیانگیزی.
هوش مصنوعی: اگر چهرهات همچون نقشوبخش دیوار زیباست، هیچ انتقادی بر تو نخواهم کرد، حتی اگر به خاطر زیباییات دلبستگی داشته باشم.
هوش مصنوعی: وقتی که شب بر بام میآیی و از پرده بیرون میآیی، مانند پرتوهای درخشان نورانی هستی که به زیبایی بر قلهی کوهی میتابد.
هوش مصنوعی: به باغ بیایید و زیباییهای خود را به نمایش بگذارید، تا دیگران نتوانند فقط به زیبایی گلها مغرور شوند.
هوش مصنوعی: شمع و شاهد در شب تنهایی ما هر دو تو هستی، زیرا مانند خورشید، تمام وجودت پر از نور است.
هوش مصنوعی: عطر و بوی دودی که از نفست به مشام میرسد، برای روح من آرامشبخش است. ای نزار، بگذار بخاریم همچون عود، زیرا وقتی در آتش بسوزی، عطر خوشی برمیخیزد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.