کنار من ز سرشک دو دیده غرقاب است
که از دو دیده سرشکم روان چو سیماب است
وداع کردم و پوشیده نیست بر عشّاق
که رستخیز قیامت وداع احباب است
انیس شیفته هم صحبت است در غم دوست
مرا بتر که عذاب از وجود اصحاب است
مگر مصاحب هم رنگ خویشتن باشم
چراغ خلوت من شمع دان مهتاب است
نمی خورم می و وقتی علی الضروره اگر
خورم کدام می آخر چه می که خوناب است
شب دراز و دماغ از خیال در تشویش
به خواب نیز نمیبینمش که را خواب است
رقیب معتکف حضرت است گو می باش
که مار بر در فردوس نیز بواب است
مجال نیست توقف مرا به فرصت و او
ز تاب مهر من از من همیشه در تاب است
نماز من نبود جز به روی دوست روا
نه قبله راست از آن سو بود که محراب است
مقلدان همه در اعتراض و غافل از آن
که من کجا ام و در حلق من چه قلاب است
نزاریا طمع از یار معتقد بگسل
شنیده ای که وفا در زمانه نایاب است
بساز با خود و گر مدعی زند دم صدق
غلط مشو که چو صبح نخست کذاب است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
یک امشبم که خم ابروی تو محراب است
چرا به گرد من از آب دیده غرقاب است
مرا که با تو نشینم گریستن بر چیست
اگر نه بخت بد وعاشقی زیک باب است
چرا هوای لبت خون من به جوش آورد
[...]
بیا که مردمک دیده غرقه در آب است
ببین که اشک روانم به رنگ عناب است
به یاد یار گل اندام، خار همچو سنان
به زیر پهلوی مجروح من چو سنجاب است
ز حال دیده ی بی خواب من چه غم دارد
[...]
ترا که عالم آیینه عالم آب است
چه احتیاج به تحصیل باده ناب است؟
به گرد راز دل ما که می تواند گشت؟
خزینه گهر ما به مهر گرداب است
ز عشق اگر نکنم گریه، نیست بیدردی
[...]
دلم همیشه ز آشوب عشق بی تاب است
درین محیط، گهر مضطرب چو سیماب است
چو می به پیش نهم، قسمتم ز غیب رسد
کلید روزی من موج باده ی ناب است
چه سود کوشش غافل، که در طریق طلب
[...]
مرا به میکده صد منت از می ناب است
که حسن ساقی از او نور چشم احباب است
مخواه گوهر از این بحر زآنکه خضر در او
اسیر محنت سرگشتگی چو گرداب است
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.