ای به خورد و خواب قانع همچو حیوان از غذای
یک نفس زین چارچوبِ طبعِ حیوانی برآی
آدمی مانی ولیکن آدمی سیرت نه ای
دیو پیکر نیستی اما که هستی دیو رای
خود گرفتم باصره ت را قفل حیرت بستهاند
امتحان را چشمِ دل بر آینه ی عبرت گشای
عالمِ باقی و فانی را به هم نسبت مکن
روزکی چند ار خوشت باشد درین فانی سرای
گر نکو نامیت میباید مجوی آزارِ خلق
کز ستمگاری نشد با فرّه ی ایزد همای
رستگاری با کم آزاری توانی یافتن
با کم آزاران نشین و با کمآزاران گرای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به انسانها یادآوری میکند که مانند حیوانات نباید تنها به خورد و خواب و نیازهای جسمی قانع باشند. او میگوید که اگرچه انسان هستیم، اما از نظر سیرت و رفتار شبیه دیوها عمل میکنیم. شاعر به ما توصیه میکند که با بازکردن چشمان دل، به عبرتها توجه کنیم و دنیا را زودگذر و فانی بدانیم. او تأکید میکند که در جستجوی نام نیک، باید از آزار دیگران پرهیز کرد و رستگاری را در کم آزار بودن و نشستن با افراد کم آزار جستجو کرد. به عبارت دیگر، سعی در بهبود خود و رابطه با دیگران میتواند به رستگاری منجر شود.
هوش مصنوعی: به کسانی که فقط به خوراک و استراحت راضیاند مانند حیوانات، بگو که از محدودیتهای طبیعت حیوانی خود فراتر بروند.
هوش مصنوعی: انسانی نمایی، اما از نظر باطن انسان نیستی. هرچند ظاهراً دیوانه نیستی، اما افکار تو شبیه به یک دیو است.
هوش مصنوعی: من خودم دیدگاهم را محدود کردهام، زیرا به خاطر حیرت و شگفتی در فهمیدن چیزها، بیشتر به فکر و تأمل نشستهام؛ اکنون باید چشم دل را به آینه عبرت باز کنم و تجربهها و درسهای گذشته را ببینم.
هوش مصنوعی: دنیا و آخرت را به یکدیگر مربوط نکن، اگر در این دنیای زودگذر چند روزی خوشحالی، چنین نگرشی نداشته باش.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی نام نیک داشته باشی، باید از آزار دیگران دوری کنی؛ زیرا کسی که به دیگران ظلم کند، حتی با لطف و رحمت خداوند نیز نمیتواند به مقام و جایگاهی برسد.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به رستگاری، بهتر است که با افرادی که کمتر آزار میرسانند رفت و آمد کنی و با آنها دوستی داشته باشی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بینی آن بیجاده عارض لعبت حمری قبای
سنبلش چون پر طوطی، روی چون فر همای
جعد پرده پرده در هم همچو چتر آبنوس
زلف حلقه حلقه، برهم، همچو مشک اندوده نای
دل، جراحت کردش آن زلفین و چون زلفینش را
[...]
گر بگرداند ز مهر تو زمانی رأی رای
باشد از غم روز و شب جان وی اندر وای وای
ای ز عشق دین سوی بیتالحرام آورده رای
کرده در دل رنجهای تن گداز جانگزای
تن سپر کرده به پیش تیغهای جان سپر
سر فدا کرده به پیش نیزههای سرگرای
گه تمامی داده مایهٔ آب دستت را فلک
[...]
غم نخواهم خورد گر دنیا سرآید گو سرآی
مطربا خوش میزن و خوش میخور و خوش میسرای
عمر باقی چیست نقدالوقت را دریافتن
کس نخواهد ماند جاویدان درین فانی سرای
پایمردی تا به دست آری منه سر بر زمین
[...]
حبذا بختی که ناگه گشت ما را رهنمای
بر در نوئین اعظم سرور فرخنده رای
خسرو عادل امیر شهنشان مولای بیگ
حارس ملک شهنشه حامی دین خدای
آنکه سیمرغ فلک از بیم تیر عدل او
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.