مسیح اگر به نفس کرد مردهای زنده
بیا که مرده به می زنده می کند بنده
غلام همّت دهقان و دست و بیل ویام
که شاخِ رز بنشاندهست و بیخ غم کنده
مرا چه غم که ملامت کنند مدعیان
محیط کی به دهان سگان شود گنده
گذشته فایده برد از گذشته راست چنانک
رسد نصیبهٔ آینده هم به آینده
بیار تا تو چه داری به نقد و کیسهٔ نقد
به نقدِ وقت نگهدار زر پاینده
مشو به طاعت بیطوعِ خویشتن مغرور
که بر عبادتِ ما میکند قضا خنده
مگر عنایت حق دست گیرِ ما باشد
به یمن طالع میمون و بختِ فرخنده
برونِ زرق فروشان به ازرقِ تزویر
مزیّن است و درونشان به حشو آگنده
ز بیمِ آتشِ دوزخ ز آب بر مشکن
بهادری نکند لشکریِّ ترسنده
شراب خواره چه ماند به ظالمی که چو سیل
به یک مصادره سد خان و مان برافکنده
غنیمت است به جان جرعهای و تا یابی
بخر نزاری، مشنو که نیست ارزنده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پناه زمرۀ دانش شکوه اهل هنر
که هست جان معانی به لفظ تو زنده
گر آیدش ز نهیب تو سنگ در دندان
شود کواکب پروین ز هم پراگنده
فضای دهر شود همچو گریه گوهر بار
[...]
بنفشه چون سر زلف بتان سر افکنده
به پیش زلف تو نرگس ز جان شده بنده
نیازمند وصال توأم مرا بنواز
که نیست بنده مسکین به هجرت ارزنده
به جان تو که ازین بیشتر به درد فراق
[...]
منم که همت من جز خدا نمی جوید
خوشست همت عالی که باد پاینده
مرا به سایهٔ طوبی چه التفات بود
که هست سایهٔ من آفتاب تابنده
تو راست دنیی وعقبی مراست حضرت او
[...]
رسید مست من از می برخ گل افکنده
رخی و صد گل خوبی لبی و صد خنده
کلاله بسته و چون گل گشاده پیشانی
زرشک او مه تو چین بچهره افکنده
گشاده از مه ابرو چو حلقه کعبه
[...]
سخن گهی هم در ضمن شوخی و خنده
بُد از عروسی و عقد و نکاح زیبنده
شریک بودن در زندگی آینده
پس آن جوان پی تفریح، پنجه افکنده
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.