دوش با یاد توام باز حکایتها بود
شکرها از تو و از خویش شکایتها بود
بر من از تو ستمی نیست ولی بر ستمت
ستم است اینکه ندانی چه عنایتها بود
با من از خشم عتابی ز لبت رفت ولی
از نگههای نهانیت حمایتها بود
پرده برداشتنت پردهٔ دیگر بربست
زیر تصریح تو ای دوست کنایتها بود
سر افسانه نداری و دریغا که نشاط
با تواش هم به مراد تو حکایتها بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.