گر به سخن درآورم عشق سخن سرای را
بر بر و دوش سردهی گریه های و های را
گل به خزان شکفته شد وین دل بسته وانشد
در بن ناخن است نی بخت گره گشای را
نی ز رهی خبر دهم نی به دلی اثر کنم
صوت کجم ز کاروان زمزمه درای را
هر المی که صعب تر روزی عاشقان شود
طعمه ز استخوان سزد حوصله همای را
درس ادیب اگر بود زمزمه محبتی
جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را
خاتم جم شکسته تن هیکل عشق ساخته
منظر دوست کرده دل جام جهان نمای را
پیش «نظیری » از ملک درد دلی برم که هست
بر در شه ترددی ناله آن گدای را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان احساسات عمیق عشق و درد ناشی از جدایی میپردازد. او به تصویر کشیدن عشق میپردازد که همچون گلی در فصل خزان شکفته شده و از ناتوانی در بیان احساسات رنج میبرد. شاعر از بیخبری و ناامیدی خود سخن میگوید و به دشواریهای عاشقان اشاره میکند. همچنین به اهمیت محبت و عشق در زندگی اشاره کرده و از شکستها و ناکامیهای خود در این مسیر مینویسد. در نهایت، شاعر با ابراز ناله و عجز، خود را در نزد معشوق و درباری میبیند که از همه جا ناامید است.
هوش مصنوعی: اگر بخواهم درباره عشق صحبت کنم، مانند کسی میشوم که در دل خود درد و اشک را حس میکند و تمام آن احساسات را به زبان میآورم.
هوش مصنوعی: با آمدن خزان، گل به شکوفه نشسته، اما دل من همچنان در ناراحتی است و مثل ناخنی درون میخ گره خورده است. این بخت من است که کسی نمیتواند گرههایش را باز کند.
هوش مصنوعی: من نه از راهی چیزی میگویم و نه به دلی تاثیر میگذارم؛ صدای من مانند زوزهای است که از کاروان به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: هر دردی که برای عاشقان سختتر میشود، باید صبر و شکیبایی همای را در نظر گرفت و به خاطر آن، انسان میتواند بر چنین دشواریهایی فائق آید.
هوش مصنوعی: اگر آموزههای یک ادیب واقعی بر پایه عشق و علاقه باشد، میتواند حتی کودکی که در روزهای جمعه از رفتن به مدرسه فرار میکند را جذب کند و به درس خواندن وادارد.
هوش مصنوعی: خاتم جم که نشانهای از قدرت و ثروت بوده، شکسته است و در عوض، عشق به وجود آمده است. زیبایی دوست باعث شده که دل، مانند جامی که همه چیز را نشان میدهد، پر از تصاویر و جلوههای عشق و زیبایی شود.
هوش مصنوعی: در نزد «نظیری» از سر دلدردی شکایتی دارم که بر درگاه شاه، ناله و زاری آن بیسرپرست در حال شنیده شدن است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای سر نامه نام تو عقل گره گشای را
ذکر تو مطلع غزل طبع سخن سرای را
آینه وار یافته یکنظر از جمال تو
دل که فروغ میدهد جام جهان نمای را
نسخه ی سحر سامری کاغذ توتیا شود
[...]
حوصله کو که دل دهم عشق جنون فزای را
سلسله بگسلم ز پا عقل گریزپای را
کو دلی و دلیرئی کز پی رونق جنون
شحنهٔ ملک دل کنم عشق ستیزه رای را
کو جگری و جراتی کز پی شور دل دگر
[...]
ای ز تو قوت بیان نطق سخن سرای را
وی ز تو عقده ها بدل عقل گره گشای را
در طلب تو چون کند طی مکان عشق دل
هم سفری کجا رسد عقل شکسته پای را
محمل راه عشق را دل زفغان درای شد
[...]
ای ز تو شور در جگر کلک شکر نوای را
رشته آه در گره فکر گرهگشای را
سرو ریاض مغفرت آه ندامت است و بس
تا به که مرحمت کند عشق تو این لوای را
تا نکند سعادتش مست غرور، قسمتت
[...]
عشق چو پرده بر درد حسن کرشمهزای را
پر کند از شکوه شه آینة گدای را
خیز و بیا و جلوه ده قامت جلوهزای را
حسرت استخوان من طعمه دهد همای را
نیست ز مهر من عجب گر به دل تو جا کند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.