گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
نظیری نیشابوری

دریغا در چنین فصلی حریفم یار بایستی

میان بلبلانم جای در گلزار بایستی

نشد ز ایوان و قصر افراختن جمعیتم حاصل

ره آمد شد غم سوی من دیوار بایستی

به سعی دیده شب‌زنده‌دارم کار نگشاید

به جای دیده من بخت من بیدار بایستی

چنین وقتی که بر ساقی و ساغر دسترس دارم

کنار لاله‌زار و دامن کهسار بایستی

ز بهر آنکه در پای سهی و نارون ریزم

مرا چون غنچه گل شست پر دینار بایستی

سرم دستار از مخموری می برنمی‌تابد

شرابم در سر و دستار در خمار بایستی

به هرکس می‌نشینم نشتری در آستین دارد

پی آسودنم یک بار بی‌آزار بایستی

دل بلبل به این نالیدن آسایش نمی‌یابد

نوای عشق را منقار موسیقار بایستی

همه‌کس لاف در خلوت «نظیری» می‌تواند زد

تو را این خودفروشی بر سر بازار بایستی

 
 
 
امیرخسرو دهلوی

صبا آمد، ولی بویی ازان گلزار بایستی

چه سود از بوی گل ما را، نسیم یار بایستی

رخش در جلوه نازست و من از گریه نابینا

دریغا، دیده های بخت من بیدار بایستی

شبانگاهم که چون بی رحمتان می کشت هجرانش

[...]

کمال خجندی

مرا در درد بی باری دریغا بار بایستی

هزاران غم کزو دارم یکی غمخوار بایستی

نمودی چهره مقصودی ز رخسار و خط خوبان

ولی آئینه ما آی پی زنگار بایستی

چه سود ار همدمم شد خضر سوی چشمه حیوان

[...]

بابافغانی

مرا در دیده جان آن پری رخسار بایستی

خرام او دمی در چشم من صد بار بایستی

خلد بی روی او از هر گلی در دیده ام خاری

اگر خاریست باری زان گل رخسار بایستی

بسرو و سوسن خود باغبان بسیار می نازد

[...]

هلالی جغتایی

ز من بیگانه شد، بیگاه با اغیار بایستی

چرا با دیگران یارست؟ با من یار بایستی

در آن کو رفتم و از دیدنش محروم برگشتم

بهشتی آن چنان را دولت دیدار بایستی

چه نازست این؟ که هرگز در نیاز ما نمی بینی

[...]

صائب تبریزی

مرا از عشق داغی بر دل افگار بایستی

چراغی بر سر بالین این بیمار بایستی

نمی شد فرصت خاریدن سر باددستان را

به مقدار خرابی گر مرا معمار بایستی

غلط کردم نیفتادم به فکر ظاهرآرایی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه