گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
نظیری نیشابوری

یک گلیم، اما به رتبت چون خُم و پیمانه‌ایم

مختلف در رنگ و بوییم ارچه از یک دانه‌ایم

سر معبودیم و با شرک خفی هم‌پرده‌ایم

روح مسجودیم و با نَفْسِ دنی هم خانه‌ایم

طبع معشوقی و لاف عاشقی از ما خطاست

طعمه ناریم گر شمعیم اگر پروانه‌ایم

گنج در ویرانه باید کرد پیدا ای عجب

بوالعجب‌تر این که خود گنجیم و خود ویرانه‌ایم

قفل‌ها از ما گشاید فتح‌ها از ما شود

هرکجا تقدیر مفتاح است ما دندانه‌ایم

کاشف نیت چو شکل قرعه ده نقطه‌ایم

رهزن باطن چو فال سبحه صد دانه‌ایم

با بد و نیک ارچه یک‌روییم همچون آینه

در صلاح کار در هم صد زبان چون شانه‌ایم

گر پریشانیم عطر سنبل آشفته‌ایم

ور سیه‌کاریم کحل نرگس مستانه‌ایم

آمدیم از علم در تقریر و سرگردان شدیم

زانکه چشم دهر در خوابست و ما افسانه‌ایم

در طریق بردباری گر «نظیری» عاجزیم

شکر لله در ره وارستگی مردانه‌ایم

 
 
 
عراقی

نی غلط گفتم که اینجاعاشق و معشوق اوست

گرچه ما از عشق او اندر جهان افسانه‌ایم

ما که‌ایم؟ ازما چه آید؟ تا نپنداری که ما

روی او را آینه،یا زلف او را شانه‌‌ایم

سعدی

ساقیا می ده که ما دردی کش میخانه‌ایم

با خرابات آشناییم از خرد بیگانه‌ایم

خویشتن سوزیم و جان بر سر نهاده شمع‌وار

هر کجا در مجلسی شمعیست ما پروانه‌ایم

اهل دانش را در این گفتار با ما کار نیست

[...]

نسیمی

ما مرید پیر دیر و ساکن میخانه‌ایم

همدم دُردی‌کشان و ساغر و پیمانه‌ایم

تا می صاف است و وصل یار و کنج میکده

بی‌نیاز از خانقاه و کعبه و بتخانه‌ایم

تا از روی شمع رخسار تجلی تاب دوست

[...]

صائب تبریزی

در دل است آن کس که از نادیدنش دیوانه‌ایم

آن که ما را دربه‌در دارد به او هم‌خانه‌ایم

بی‌تکلف یار خود را تنگ در بر می‌کشد

ما در آیین محبت امت پروانه‌ایم

میرزا حبیب خراسانی

نیمه هشیاریم و یک نیم دگر مستانه‌ایم

لطفی ای ساقی که ما محتاج یک پیمانه‌ایم

بیم رسوایی مده ای شیخ ما را بعد از این

سال‌ها شد ما به رندی در جهان افسانه‌ایم

عقل اگر با ما بود از عهد دیرین آشنا

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه