مبین به رد و قبولم که نیکخواه توام
اگر بد دو جهانم که در پناه توام
مپوش چشم ز حالم که از پریشانی
ز دیده تو گریزان تر از نگاه توام
به گرد کوی تو گردم نسیم درگاهم
به هیچ در ننشینم غبار راه توام
هزار زخم ستم خورده ام رسیده به تو
نمانده قوت رفتن ز صیدگاه توام
صور نگار صد افسانه پریشانم
که در سواد شب طره سیاه توام
کجاست هجر کزو انتقام خویش کشم
که در حمایت مژگان کینه خواه توام
«نظیری » از که گذشتی؟ دگر که را دیدی؟
که باز سوخته شعلههای آه توام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سحر کجاست که فراش جلوهگاه توام
نشسته بر سر ره دیدهبان راه توام
هنوز خفته چو بخت منند خلق که من
برون دویده ز شوق رخ چو ماه توام
من آن گدای حریصم که صبح نیست هنوز
[...]
به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام
به جان رسیده غباری ز خاک راه توام
به تیغ تغافل نمی توان کشتن
شهید پرسش مژگان عذرخواه توام
چه بخت اینکه گل گفتگو توام چید
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.