مبین به رد و قبولم که نیکخواه توام
اگر بد دو جهانم که در پناه توام
مپوش چشم ز حالم که از پریشانی
ز دیده تو گریزان تر از نگاه توام
به گرد کوی تو گردم نسیم درگاهم
به هیچ در ننشینم غبار راه توام
هزار زخم ستم خوردهام رسیده به تو
نمانده قوت رفتن ز صیدگاه توام
صور نگار صد افسانه پریشانم
که در سواد شب، طره سیاه توام
کجاست هجر کزو انتقام خویش کشم
که در حمایت مژگان کینه خواه توام
«نظیری» از که گذشتی؟ دگر که را دیدی؟
که باز سوخته شعلههای آه توام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر احساس عمیق و عاشقانه خود را نسبت به محبوبش بیان میکند. او میگوید که اگر چه ممکن است در زندگی دچار بدیها باشد، اما همواره در پناه محبوبش احساس امنیت میکند. او به پریشانی احوالش اشاره میکند و میگوید که این حال آنقدر دردناک است که حتی از نگاه محبوبش هم میگریزد. شاعر توصیف میکند که چگونه برای رسیدن به محبوبش مانند نسیمی در اطراف او میچرخد و هیچ جایی جز مسیر او نمیبیند. او بارها از زخمهای ظلم دیدهاش سخن میگوید و میگوید که دیگر قدرتی برای ترک میدان عشق ندارد. در نهایت، شاعر از کینه و درد هجران صحبت میکند و به شدت دلتنگی و سوختن ناشی از عشق را توصیف میکند.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساس عمیق عشق و وفاداری فردی است که به معشوق خود ابراز میکند. او میگوید که هیچ بهانهای برای قضاوت در مورد او وجود ندارد، چرا که نیکخواهی او را میداند. حتی اگر در نظر دیگران تمام خوبیها و خوشیها را از دست بدهد، احساس امنیت و آرامش او در کنار معشوقش، برایش کافی است. در واقع، او اهمیت دنیای بیرونی را نادیده میگیرد و تنها به خاطر وجود معشوقش، احساس خوشبختی میکند.
هوش مصنوعی: چشمت را از من برنگردان، چون از ناراحتی و پریشانیام، بیشتر از اینکه خودم را از نگاه تو پنهان کنم، از چشمان تو دوری میکنم.
هوش مصنوعی: من دائماً در اطراف محل تو پرسه میزنم و مانند نسیمی هستم که به درگاه تو نزدیک میشود، در هیچ جایی نمینشینم و تنها غبار راه تو هستم.
هوش مصنوعی: من از زخمهای بسیاری که به من وارد شده، خسته و ناتوان هستم و دیگر توان فرار از چنگال تو را ندارم.
هوش مصنوعی: تصویر زیبا و داستانهای زیادی در ذهنم در هم آمیخته است که در تاریکی شب به خاطر موهای سیاه تو به خاطرشان میآرم.
هوش مصنوعی: کجاست جدایی که من بخواهم از آن انتقام بگیرم، در حالی که در پناه مژگان رنجور تو هستم؟
هوش مصنوعی: ای کسی که از کنار من عبور کردی، دیگر چه کسی را دیدی؟ که دوباره در جستههای سوزان غم من، شعلهور شدم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سحر کجاست که فراش جلوهگاه توام
نشسته بر سر ره دیدهبان راه توام
هنوز خفته چو بخت منند خلق که من
برون دویده ز شوق رخ چو ماه توام
من آن گدای حریصم که صبح نیست هنوز
[...]
به خون تپیده شکاری ز صیدگاه توام
به جان رسیده غباری ز خاک راه توام
به تیغ تغافل نمی توان کشتن
شهید پرسش مژگان عذرخواه توام
چه بخت اینکه گل گفتگو توام چید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.