نه دل آزاد پای بست شود
نه به پرواز دل ز دست شود
همتی کان به اعتدال افتد
کی به علت بلند و پست شود
عشق را پایه معین نیست
مؤمن از عشق بت پرست شود
به هوایی که در دماغ افتد
ناقه در زیر بار مست شود
کار از انکسار بگشاید
عشق را فتح از شکست شود
شرم از چشم پارسا ببرد
خط که بر روی خوش نشست شود
هر که بیند طلوع حسن تو را
سرخوش از نشئه الست شود
چون نقاب از جمال برداری
هرچه نابود گشته هست شود
بحر در آستین «نظیری » راست
کی کرم پیشه تنگ دست شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
وان زمانی که میپرست شود
او خورد می عدوش مست شود
چون به علمش یقین درست شود
در عمل نامدار و چست شود
ساغری درکشد که مست شود
دور از آن عالمی که هست شود
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.