هوسم کشد نگارا ز حلاوت عتیبت
که بذوق دل ببوسم ز دهان دلفریبت
من اگر گنه ندارم تو بهانه گیر بر من
صنما که انس دارم بعتاب بی حسیبت
دل ساده لوح ما را بکمند مورچه حاجت
که بعشوه چو طفلان بخورد فریب سیبت
تو صنم گذشته زان بکمال لطف و خوبی
که دهد مشاطه زینت بنگار رنگ و زیبت
نه همین رقیب گفتت که بمدعی دهی دل
تو که خود بما نسازی چه شکایت از رقیبت
گنه از ادیب باشد که وفا نداد یادت
خود از اینحدیث ما را گله هاست با ادیبت
تو برفتی و برآنم که زجان وداع جویم
بچه کارم آید آنجان که نرفت در رکیبت
زخیال خویش باری دلمن بخواب خوشکن
چو امید نیست دیگر که ببینم عنقریبت
نه بخویش واگذارد دل ناشکیب ما را
نه بلا به نرم گردد دل سخت پرشکیبت
عجب است اگر نبازی دل خود بخویش جانا
چو در آبگینه بینی بشمائل عجیبت
تو بروز و شب برآنی که بخویشتن ببالی
گل من تو را چه پروا که بسوخت عندلیبت
سر خویش دار نیّر چو بکوی او نهی پا
که غرور بر نیارد ز فراز بر نشیبت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
متناسبند و موزون حرکات دلفریبت
متوجه است با ما سخنان بی حسیبت
چو نمیتوان صبوری ستمت کشم ضروری
مگر آدمی نباشد که برنجد از عتیبت
اگرم تو خصم باشی نروم ز پیش تیرت
[...]
بدل و بجان زد آتش سبحات حسن و زیبت
بجهان فکند شوری حرکات دلفریبت
دل عالمی زجا شد زتجلی جمالت
دو جهان بهم برآمد زکرشمهٔ غریبت
تو گل کدام باغی چه شود دهی سراغی
[...]
دل و دین خلق برده خط و خال دلفریبت
بکه آوریم یرغو زجفای بی حسیبت
بزمان واپسینم همه حیرتم از این است
که مباد بعد از این غیر بجان خرد عتیبت
چه مقام داری ای عشق فراز تو ندانم
[...]
دل زاهدان فریبد لب لعل پر فریبت
که نماند هیچ کس را، به جهان سر شکیبت
دل من بگیر و بربند، به چین زلف یارا
چه شود اگر ز غربت به وطن رسد غریبت
تو چو شمع دلفروزی همه جمع عاشقان را
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.