مرغ عرشیم و قاف خانه ماست
کن فکان فرش آشیانه ماست
جعد مشکین و زلف وجه الله
دام دل عین و خال دانه ماست
ای فسوسی دم از فکوک مزن
ذات حق فارغ از فسانه ماست
زان حرام است با تو می خوردن
کاین شراب از شرابخانه ماست
بی نشان ره به ذات حق نبرد
کان نشان سی و دو نشانه ماست
گر طلبکار ذات یزدانی
وجه بی عذر و بی بهانه ماست
آتش کفر سوز و شرک گذار
نار توحید یکزبانه ماست
آنچه اشیا وجود از او دارد
گوهر بحر بی کرانه ماست
نام صوفی مبر که آن دلبر
فارغ از فش و ریش و شانه ماست
تن تنانای ما الف لام است
مست عشقیم و این ترانه ماست
چون نسیمی همه جهان امروز
سرخوش از باده شبانه ماست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای کریمی که دام منت را
کرم و بخشش تو دانه ماست
بهمه وقت چون فرو مانیم
کف زربار تو خزانه ماست
گر بخدمت همیرود تقصیر
[...]
از تو ما را شکایتی ست لطیف
وان نه از تست از زمانه ماست
این چه می بود کم فرستادی
که همه شهر پرفسانه ماست
اگر آن را شراب باید خواند
[...]
دل ما گنج و گنجخانهٔ ماست
گوشهٔ جان ما خزانهٔ ماست
نغمهٔ بلبلان گلشن عشق
صفت صوت خوش ترانهٔ ماست
در خرابات عشق شب تا روز
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.