ای صفات تو عین موجودات
ذات پاک تو مظهر ذرات
عین هر نیستی ز هستی تو
در همه نفی گشته است اثبات
در جمیع فنا تویی باقی
از حیات تو بوده جمله ممات
روز و شب از برات می میرم
کی نویسی به گنج وصل برات؟
در خرابات عاشقان سرمست
غسل کردم به می ز بهر صلوة
بر سر خود بروت می مالم
ریش خود چیست تا برم ز برات
قدر خود را چو من بدانستم
گشتم ایمن ز صوم و قدر و برات
پیش من چونکه دیر و کعبه یکی است
عز عزی برفت و لات و منات
فارغم از بهشت و از دوزخ
ایمنم از هراس قید و نجات
هر توجه که می کنم، وجهت
می نماید به هر حدود و جهات
ننگم امروز آید از نامم
عار دارم ز نام و ننگ و صفات
از تو شد حاصلی نسیمی را
ورنه دارد عدم سکون و ثبات
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به وصف صفات الهی و ارتباط آن با وجود و هستی میپردازد. شاعر بر این باور است که ذات پاک خدا مظهر همه موجودات است و هر چیزی که هست، نشأت گرفته از او است. او از فنا و بقا سخن میگوید و اینکه همه چیز در هستیاش از حیات اوست. شاعر در دنیای عاشقان غرق شده و خواهان اتصال به الوهیت است. او به نوعی به بیاهمیتی نام و صفات انسانی اشاره میکند و از اینکه از جنبههای مادی و دنیوی فارغ شده است، ابراز رضایت میکند. در نهایت، او بر این نکته تأکید میکند که همه توجهات و حرکاتش باید در جهت خدا باشد و از قید و بندهای دنیوی آزاد است.
هوش مصنوعی: ای ویژگیهای تو همان وجودات هستند، ذات پاک تو نمایانگر ذرات عالم است.
هوش مصنوعی: تمامی نقیضها و عدمها در وجود تو به اثبات رسیدهاند. به این معنا که هر چه از نیستی وجود دارد، در سایهی وجود تو به وقوع پیوسته است.
هوش مصنوعی: در تمام زوالها، تو همواره باقی هستی و همه زندگیها از وجود تو سر برآوردهاند.
هوش مصنوعی: هر روز و شب به خاطر تو جان میدهم، کی مینویسی به من که به گنج وصال تو دست یابم؟
هوش مصنوعی: در مکانی که عاشقان شاد و مست هستند، با نوشیدنی خاصی خود را شستشو دادم تا برای نماز حاضر شوم.
هوش مصنوعی: من میگویم که حالا به فکر خودم هستم و نمیخواهم به مشکلات و غمهای دیگران بپردازم. باید شاخ و برگ خود را مرتب کنم و از خودم مراقبت کنم تا بتوانم از زندگیام لذت ببرم.
هوش مصنوعی: وقتی که به ارزش خود پی بردم و خودم را شناختم، از موضوعات و نگرانیهای بیهوده به دور شدم و در امان ماندم.
هوش مصنوعی: در نزد من، دیر (معبد) و کعبه (خانه خدا) یکی شدهاند و عزیزی که قبلاً مورد احترام بود، رفته و نشانههای عبادت بتها مثل لات و منات دیگر وجود ندارد.
هوش مصنوعی: از بهشت و جهنم رها هستم و از ترس بند و رهایی در امانم.
هوش مصنوعی: هر بار که به تو فکر میکنم، نگاه تو به تمامی جهات و زوایا نمایان میشود.
هوش مصنوعی: امروز از نام خود شرمندهام و به خاطر نام و شرافت و ویژگیهایم احساس عار میکنم.
هوش مصنوعی: اگر نبود تو، چیزی به دست نمیآمد؛ زیرا عدم همیشه بیثبات و بیحرکت است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خواستم با نیاز و داشادش
پدر اینجا بمن فرستادش
حرکاتش همه ره هنرست
برم از جان من عزیزترست
آمد آن رگ زن مسیح پرست
تیغ الماس گون گرفته به دست
کرسی افگند و بر نشست بر او
بازوی خواجهٔ عمید ببست
نیش درماند و گفت: «عز علی»
[...]
برگزین زین جهان یکیّو بس
گرت بادانش و خرد خویشیست
وقتی اندر زمین و امر شاست؟
بود مردی گدا و گاوی داشت
گفت بوسه دهیام؟ گفتا شصت
گفت هان وقت هست؟ گفتا هست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.