ز جور لشکر خرداد و مرداد
تواند داد ما را هیچکس داد؟
محال است این طمع هیهات هیهات
کس دیدی که دادش داد خرداد
ز بهر آنکه تا در دامت آرد
چو مرغان مر تو را خرداد خور داد
کرا خورداد گیتی مرد بایدش
ازان آید پس خرداد مرداد
همی خواهی که جاویدان بمانی
در این پرباد خانهٔ سست بنیاد
تو تا این بادپیمائی شب و روز
در این خانه برآمد سال هفتاد
از این پر باد خانه هم به آخر
برون باید شدن ناچار با باد
چه گوئی کین علوی گوهر پاک
بدین زندان و این بند از چه افتاد؟
خداوند ار نیامد زو گناهی
در این زندان و بندش از چه بنهاد؟
وگر بستش به جرمی، پس پیمبر
در این زندان سوی او چون فرستاد؟
وگر در بند مال و ملک دادش
چه خواهد دادنش چون کردش آزاد؟
تو را زندان جهان است و تنت بند
بر این زندان و این بند آفرین باد
به چشم سر یکی بنگر سحرگاه
بر این دولاب بیدیوار و بنیاد
تو پنداری که نسرین و گل زرد
بباریدهاست بر پیروزگون لاد
چرا گردد به گرد خاک ویران
همی چندین هزار این چرخ آباد
مراد کردگار ما ازین چیست؟
در این معنی چه داری یاد از استاد؟
گر البته نگشتی گرد این در
ز تو برجان تو جور است و بیداد
وگر بارت ندادند اندر این در
برایشان ابر رحمت خود مباراد
وگر گفتند «هرگز کس بر این در
نجست از بندیان کس جز تو فریاد»
تو بیچاره غلط کردی ره در
نه شاگردی نه استادی نه استاد
طمع چون کردی از گمره دلیلی؟
نروید هرگز از پولاد شمشاد
درین کردند از امت نیز دعوی
تنی هفتاد تا نزدیک هشتاد
هم آن این را هم این آن را شب و روز
به گمراهی و بیدینی کند یاد
چو خر بیعلم شادانند هریک
ستور است آنکه نادان باشد و شاد
نژاد دیو ملعونند یکسر
مزایاد آنکه این گوباره را زاد
خدا از شر و رنج راهداران
گروه خویش را ایمن بداراد
تو را گر قصد بغداد است آنک
نبستهستند بر تو راه بغداد
ولیکن جز امین سر یزدان
کسی این راز را بر خلق نگشاد
بهتنزیل ازخسر رهجوی و، تاویل
ز فرزندان او یابی و داماد
از آن داماد کایزد هدیه دادش
دل دانا و صمصام و کف راد
دل سندان ازو گر بدسگالد
فرو ریزد دل سندان و پولاد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به شعر و نثر فلسفی پرداخته و به موضوعاتی نظیر سرنوشت، زندگی، و وضعیت انسان در جهان میپردازد. شاعر به بررسی قدرت و دخالت الهی در زندگی انسانها و همچنین به تناقضات موجود در زندگی و ارتباطات انسانی اشاره میکند. او از بندهایی که انسانها به آنها گرفتارند، صحبت میکند و بر این نکته تأکید دارد که هیچ کس نمیتواند از سرنوشت خود فرار کند. همچنین به موضوع مفاهیمی چون خرد، بیداری، و آگاهی در این مسیر پرداخته و از مشکلات و مصائب انسانی به عنوان بخشی از زندگی یاد میکند. در نهایت، شاعر دعوت میکند که به حقیقت و معنای زندگی دقت کنیم و از خداوند در مسیر درست هدایت بخواهیم.
هوش مصنوعی: از آسیب و ظلم سپاه خرداد و مرداد، آیا هیچکس نمیتواند داد ما را بستاند؟
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که امید به تحقق یک امید و آرزوی غیرممکن بسیار بعید و سخت است. هیچکس نمیتواند شاهد به دست آوردن یک خواسته نامعقول باشد که مانند روز روشن است. در واقع، در این جمله به نوعی به واقعیتهای حاکم در زندگی اشاره میشود و این که برخی آرزوها به هیچ وجه قابل دستیابی نیستند.
هوش مصنوعی: برای آنکه تو را به دام بیندازد، مانند پرندگان، اسیر حوادث و گرفتاریها خواهی شد.
هوش مصنوعی: کسی که در جهان به خوشی و سرسبزی زندگی میکند، باید بداند که پس از آن زمان، مردانگی و شجاعت او خودش را نشان خواهد داد.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی همیشه و برای ابد در این خانهٔ ناپایدار و پر از مشکلات باقی بمانی، پس باید به خوبی درک کنی که این فضا چقدر بیثبات است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که در این خانه زندگی میکنی، شب و روز در تلاش و کوشش هستی و زمان به سرعت میگذرد.
هوش مصنوعی: باید از این پر باد که به خانه آمده، بیرون برود؛ ناچار است که با باد همراه شود و به پایان برسد.
هوش مصنوعی: چه بگویم درباره این که گوهر پاک علوی چرا در این زندان و این بند گرفتار شده است؟
هوش مصنوعی: اگر خداوند به این انسان گناهکار نیامده، پس چرا او را در این زندان و بند قرار داده است؟
هوش مصنوعی: اگر شخصی به خاطر گناهی در زندان باشد، پس چرا پیامبر در این قید و بند به سوی او فرستاده شده است؟
هوش مصنوعی: اگر کسی در دام ثروت و سرمایه گرفتار باشد، چه سودی از بخشیدن آن خواهد داشت، وقتی که او نتوانسته خود را از این بندها آزاد کند؟
هوش مصنوعی: تو در این دنیا اسیر و محبوسی و بدنت هم در این زندان گرفتار است و بر این بند زندگی، باید تبریک گفت.
هوش مصنوعی: نگاهی به دور و بر خود در صبحگاه بینداز و ببین چگونه این دنیا مانند دوزخی آشفته و بدون چارچوب است.
هوش مصنوعی: تو فکر میکنی که گلهای نسرین و زرد بر روی زمین پیروزی شکفتهاند.
هوش مصنوعی: چرا باید این چرخۀ عالم، که آباد است، بارها به دور خاک ویران بچرخد و نابود شود؟
هوش مصنوعی: مقصود خدا از این موضوع چیست؟ در این مورد چه چیزی از استاد به یاد داری؟
هوش مصنوعی: اگر تو دور این در نچرخیدی، بر جان تو ظلم و ستمی است.
هوش مصنوعی: اگر باران رحمت به آنها نبارد، در این درگاه به خاطر آنها ابر رحمت فراوانی نرود.
هوش مصنوعی: اگر گفته باشند که هیچ کس جز تو از بندگان در این درگاه فریاد نزده است، تو چه باید بگویی؟
هوش مصنوعی: تو اشتباه کردی در انتخاب راهت، نه شاگرد خوبی هستی و نه استاد.
هوش مصنوعی: طمع ورزیدن بر اساس اشتباهات دیگران چه فایدهای دارد؟ همچنان که هرگز از آهن، چوب شمشاد نخواهد رویید.
هوش مصنوعی: در این دنیا، از میان این گروه، کسانی هستند که ادعای مقام و جایگاهی دارند، تعدادشان به هفتاد یا نزدیک به هشتاد میرسد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که انسان در طول شب و روز ممکن است به دلیل جهل و بیدینی دچار گمراهی شود و از مسیر درست زندگی دور گردد. این گمراهی میتواند به خاطر یادآوری یا توجه به چیزهای نادرست باشد.
هوش مصنوعی: هر کس که نادان باشد و خوشحال، مانند الاغی است که بیعلم و آگاه است.
هوش مصنوعی: تمامی نژاد دیوان ملعون یکسان هستند، به جز آنکه این موجود از خرافات و دروغها متولد شده است.
هوش مصنوعی: خداوند گروه خود را از آزارها و مشکلات در امان نگهدارد.
هوش مصنوعی: اگر قصد سفر به بغداد را داری، بدان که بر تو راهی به سوی بغداد بسته شده است.
هوش مصنوعی: اما تنها شخص امین و معتمد خداوند، این راز را بر مردم فاش نکرد.
هوش مصنوعی: در قرآن، آنچه نازل شده به عنوان راهنمایی برای جویندگان حقیقت است و آنچه از تفسیر و تبیین آن به دست میآید را میتوان از فرزندان و وابستگان نبی دریافت کرد.
هوش مصنوعی: از آن کسی که به دامادی، قلبی آگاه و شمشیری تیز و دستانی توانمند هدیه داده است.
هوش مصنوعی: اگر دل زجر ببیند و سختیها را تحمل کند، مانند سندان که فشار را میپذیرد، در نهایت آرامش و استقامت خود را از دست میدهد و دل چون پولاد سخت میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نقیبان را به سالاران فرستاد
یکایک را ز رفتن آگهی داد
ز دست دیده و دل هر دو فریاد
که هر چه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز پولاد
زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
الغ عارض ز . . . ن گربه افتاد
جهانرا گنده گردانید از باد
چرا خاکش نپوشیدند بر روی
که باگه این کند گربه چو افتاد
گه گربه بعهد ارسلان خان
[...]
اگر عالم سراسر ظلم گیرد
نیابد هیچ مظلوم از فلک داد
همه ظلم از نجوم و از فلک دان
که لعنت بر نجوم و بر فلک باد
چو گل بر آبروی دوستان شاد
چو سرو از آبخورد عالم آزاد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.