غریبی می چه خواهد یارب از من؟
که با من روز و شب بسته است دامن
غریبی دوستی با من گرفتهاست
مرا از دوستی گشتهاست دشمن
ز دشمن رست هر کو جست لیکن
از این دشمن بجستن نیست رستن
غریبی دشمنی صعب است کز تو
نخواهد جز زمین و شهر و مسکن
چو خان و مان بدو دادی بخواهد
به خان و مانت چون دشمن نشستن
بجز با تو نیارامد چو رفتی
کسی دشمن کجا دیدهاست از این فن؟
چو با من دشمن من دوستی جست
مرا ز انده کهن زین گشت نو تن
سزد کاین بدکنش را دوست گیرم
چو بیرون زو دگر کس نیست با من
به سند انداخت گاهم گه به مغرب
چنین هرگز ندیدهستم فلاخن
ندیدهاست آنکه من دیدم ز غربت
به زیر دسته سرمهیْ کرده هاون
غریبی هاون مردان علم است
ز مرد علم خود علم است روغن
ازین روغن در این هاون طلب کن
که بیروغن چراغت نیست روشن
وگر چون ترب بیروغن شدهستی
بخیره ترب در هاون میفگن
نگردد مرد مردم جز به غربت
نگیرد قدر باز اندر نشیمن
نهال آنگه شود در باغ برور
که برداریش از آن پیشینه معدن
تواند سنگ را هرگز بریدن
اگر از سنگ بیرون ناید آهن؟
به جام زر بَرِ دست شه آید
مروق مِیْ چو بیرون آید از دن
به شهر و برزن خود دَر چه یابی
جز آن کان اندر آن شهر است و برزن؟
به خانه در ز نور قرص خورشید
همان بینی که درتابد ز روزن
اگر مر روز را میدید خواهی
سر از روزن برون بایدت کردن
چو جان در تن خرد در دل نهفته است
به آمختن ز دل برکن نهنبن
اگر خواهی که بوی خوش بیابی
به مشک سوده در باید دمیدن
دل از بیهوده خالی کن خرد را
به دستهٔ سیر در خوش نیست سوسن
زخار و خس چو گلشن کرد خواهی
بباید رُفت بام و بوم گلشن
چنان باشد سخن در مغز جاهل
چو درریزی به خمِ گوز ارزن
اگر سوسن همی خواهی نشاندن
نخست از جای سوسن سیر برکن
چرا با جام می می علم جوئی؟
چرا باشی چو بوقلمون ملون؟
نشاید بود گه ماهی و گه مار
گلیم خر به زر رشته میاژن
اگر گردن به دانش داد خواهی
ز جهل آزاد باید کرد گردن
به پیش دَن درون دانش چهجوئی؟
تو را دَن به، به گرد دَن همی دَن
چو میدانی کهت از خم گوز ناید
به طمع گوز خم را خیره مشکن
چو نتوانی نشاندن گوز و خرما
نباید بید و سنجد را فگندن
بخندد هوشیار از حکمت مست
هوس را خیره حکمت چون بری ظن؟
به نزد عقل حکمت را ترازوست
ز یک من تا هزاران بار صد من
اگر نادان خریدار دروغ است
تو با نادان مکن همواره هیجن
نشاید کرد مر هشیار دل را
به باد بیخرد بر باد خرمن
سوی من جاهل است، ارچه حکیم است
به نزد عامه، هندوی برهمن
نه سور است ارچه همچون سور از دور
پر از بانگ است و انبوه است شیون
نیابد فضل و مزد روزهداران
برهمن، گرچه چون روزه است لکهن
به پیش تیغ دنیا مرد دینی
جز از حکمت نپوشد خود و جوشن
به حکمت شایدت مر خویشتن را
هم اینجا در بهشتِ عَدْن دیدن
چو در پیدا نهانی را ببینی
بدان کامد سوی تو فضل ذوالمن
چه گوئی، چند پرسی چیست حکمت؟
نه مشک است و نه کافور و نه چندن
در این پیدا نهانی را چو دیدی
برون رفت اشترت از چشم سوزن
چو گلشن را نمیبینی نیاری
همی بیرون شد از تاریک گلخن
نمییاری ز نادانی فگندن
گلیم خر به وعْدهیْ خزّ ادکن
از این دریای بیمعبر به حکمت
ببایدت، ای برادر، می گذشتن
ز حکمت خواه یاری تا برآئی
که ماندهستی به چاه اندر چو بیژن
از این تاریک چَه بیرون شدن را
ز مردان مرد باید وز زنان زن
چو قصد شعر حجت کرد خواهی
به فکرت دامن دل در کمر زن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به احساس غریبی و تنهایی خود اشاره میکند و از دشواریهایی که در زندگی با آنها مواجه است، سخن میگوید. او بیان میکند که رابطهاش با دوستی که تبدیل به دشمن شده، او را آزرده خاطر کرده و نمیتواند از این وضعیت رهایی یابد. شاعر به جستجوی معنای زندگی و علم اشاره میکند و بر اهمیت حکمت و دانش تأکید دارد. او به این نکته میپردازد که انسانها در جستجوی علم باید از جهل فاصله بگیرند و با خرد و آگاهی زندگی کنند. نهایتاً، به بیداری عقل و دوری از هوسها دعوت میکند و به اهمیت وجود دوستی و همراهی در زندگی تأکید میورزد.
هوش مصنوعی: غریبه چه خواسته از من، ای خدا؟ که در هر لحظه و سایه، به من نزدیک است.
هوش مصنوعی: تنهایی دوستی با من ارتباط برقرار کرده است و اکنون دوستی به دشمنی تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: هر کس که از دشمن خود رهایی یابد، اما فرار از این دشمن غیرممکن است.
هوش مصنوعی: تنهایی و بیخانمانی دشمنی سخت است که از تو فقط زمین، شهر و محل سکونت میخواهد.
هوش مصنوعی: هرگاه که خانه و زندگیات را به کسی بسپاری، باید انتظار داشته باشی که آن فرد مانند یک دشمن در خانه و زندگیات قرار بگیرد.
هوش مصنوعی: وقتی تو رفتی، هیچکس دیگر نتوانسته است آرامش را تجربه کند. آیا دیدهای که کسی بدون معشوقش، بتواند به آرامش دست یابد؟
هوش مصنوعی: وقتی که دشمنی با من ارتباط برقرار میکند، من به دوستی و صمیمیت او پاسخ میدهم و از ناراحتیهای گذشته دور میشوم و احساس تازهای پیدا میکنم.
هوش مصنوعی: میتوانم به دوستی کسی که ناپسند است بپردازم، چون بیرون از او هیچ کس دیگری نیست که با من باشد.
هوش مصنوعی: هرگز در زندگیام سنگینی این بار را که به غم و اندوه میافتم، احساس نکردهام.
هوش مصنوعی: آن که من دیدهام و تجربه کردهام، هرگز آن را نخواهد دید؛ غم غربت و تنهایی را که مانند سنگی در هاون ساییده شده است.
هوش مصنوعی: دانش و علم به تنهایی کافی نیست، بلکه درک و تجربه عمیقتری میطلبد. فردی که واقعیاَش علم را درک کرده و در عمل به کار میگیرد، مانند روغنی است که به خرد و دانایی طراوت میبخشد. در واقع، قدرتمندی دانش به عمل و مهارتهای فردی بستگی دارد.
هوش مصنوعی: از این روغن در این هاون بگیر تا بتوانی چراغت را روشن کنی، چون بدون روغن، چراغ روشن نخواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر چنانچه مانند تربی شدهای که روغن ندارد، سرت را بیفایده در هاون بکوبی، هیچ سودی نخواهی برد.
هوش مصنوعی: انسانهای واقعی در غربت و دوری از وطن به ارزش و بزرگی خود پی میبرند و در خانه نمیتوانند آن را درک کنند.
هوش مصنوعی: درختچه زمانی در باغ رشد میکند و به ثمر میرسد که از ریشههای گذشتهاش و محیط قبلیاش جدا شود و در فضایی جدید قرار بگیرد.
هوش مصنوعی: آیا ممکن است سنگی با چهره سخت و مقاوم را بشکافد، در صورتی که آهنی برمیخیزد که خود از سنگ خارج نشده باشد؟
هوش مصنوعی: وقتی که جام زرینی در دست شاه به دست میآید، شراب خوشمزهای نیز بیرون از دنیا نمایان میشود.
هوش مصنوعی: در این شهر و کوچهها چه چیزی میتوانی پیدا کنی جز آنچه که خود این شهر و کوچهها دارند؟
هوش مصنوعی: به خانهای برو که نور خورشید به آن میتابد، همان نوری که از روزنهها به داخل میرسد را مشاهده خواهی کرد.
هوش مصنوعی: اگر روز را میدیدی، برای تو لازم بود که از روزنه خارج شوی.
هوش مصنوعی: چنانکه روح در بدن وجود دارد، خرد و فهم نیز در دل پنهان است. تو باید با یادگیری و تلاش، آنچه در دل نهفته را آشکار کنی.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی بوی خوشی استشمام کنی، باید به مشک سوده (خالص) نفَس بکشی.
هوش مصنوعی: دل خود را از چیزهای بیهوده و بیمعنی خالی کن؛ چرا که در این دنیا، خوشبختی و آرامش واقعی در غنای خرد و اندیشه نهفته است، نه در زیباییهای ظاهری مانند سوسن.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی از زیباییهای زندگی و خوشیهای آن بهرهمند شوی، باید برای رسیدن به آن تلاش کنی و از زحمات خودت غافل نشوی.
هوش مصنوعی: سخن در وجود نادان به همان اندازه بیفایده است که گندم در ظرفی کوچک و نامناسب.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی گل سوسن بکاری، ابتدا باید زمین را از سیر پاک کنی و آمادهسازی کنی.
هوش مصنوعی: چرا به دنبال دانش و علم هستی در حالی که با نوشیدن شراب غافل هستی؟ چرا خود را شبیه بوقلمون رنگارنگ میکنی که فقط ظاهری زیبا دارد؟
هوش مصنوعی: این بیت اشاره دارد به این موضوع که انسان نباید در طول زندگی خود دچار تغییرات و در نوسان باشد؛ مانند ماهی که در آب شنا میکند و مار که در زمین خزیده است. همچنین به این نکته اشاره میکند که باید از چیزهایی که ارزش واقعی دارند، مانند صداقت و پاکدامنی، دوری نکنیم و به دنبال ظواهر فریبنده نرویم. در واقع، بهتر است به اصول و ارزشهای واقعی وفادار بمانیم و خود را از افتادن به دام دنیا و فریبها محفوظ داریم.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی از جهل رهایی پیدا کنی، باید سر خود را به یادگیری و دانش بسپر ی.
هوش مصنوعی: این بیت به ما میگوید که به دنبال دانش و آگاهی بیشتر باشیم. سوال میکند که در این مسیر چه چیزی را جستجو میکنی و میآورد که دنیا همواره در حال تغییر و چرخش است، پس توجه به دانش و فهم عمیقتر ضروری است.
هوش مصنوعی: وقتی میدانی که قدرت و توانت از حدی بیشتر نیست، به امید اینکه به چیزی بدست آوری، خودت را در معرض خطر قرار نده و آنچه را که داری به آسانی خراب نکن.
هوش مصنوعی: اگر نمیتوانی جایی که خرما و گوزبند را بگذاری، نباید بید و سنجد را هم به حال خود رها کنی.
هوش مصنوعی: آیا ممکن است که یک فرد باهوش از میان عقل و دل مشغولیهای عشق و هوس، بخندد و به حال مستی بیفتد؟ درواقع، حکمت و خرد به نوعی بر این سرگردانی و درک آن تسلط دارد.
هوش مصنوعی: عقل، حکمت را سنجیده و ارزیابی میکند و میتواند آن را از کمترین تا بیشترین مقدار، به درستی اندازهگیری کند.
هوش مصنوعی: اگر کسی که نمیداند و نادان است، تخلف میکند و دروغ میگوید، تو خود را درگیر او نکن و همواره دوری کن.
هوش مصنوعی: نباید دل آگاه را به دست آدمی نادان سپرد تا آن را به نابودی ببرد.
هوش مصنوعی: اگرچه او در بین مردم به عنوان یک حکیم شناخته میشود، اما برای من که آگاهتر هستم، او همچنان نادان است مانند یک برهمن هندو.
هوش مصنوعی: این عبارت به توصیف چیزی میپردازد که به نظر شاداب و زنده میآید، اما در واقعیت به دلایلی غمانگیز یا ناخوشایند است. اگرچه در دوردست صدای شادی و شلوغی به گوش میرسد، اما حقیقتاً در این فضا خبری از شادی واقعی نیست و همه چیز پر از اندوه و نجوای دلهاست.
هوش مصنوعی: کماهمیت است که برهمن فضیلت و پاداش روزهداران را درک کند، حتی اگر به ظاهر مانند روزهداران باشد.
هوش مصنوعی: در برابر سختیها و خطرات دنیا، انسان مؤمن باید به دانش و بینش خود اتکا کند و هرگز به ظاهر و لباسهای زرق و برق خود تکیه نکند.
هوش مصنوعی: شاید به وسیلهی حکمت، تو بتوانی خودت را در اینجا، در بهشت عدن مشاهده کنی.
هوش مصنوعی: وقتی در زندگی چیزهای پنهان را ببینی، بدان که برکات و نعمتهای خداوند به سوی تو میآید.
هوش مصنوعی: چه بگویم و چه بپرسم از حکمت؟ نه به بویی از مشکی است و نه به عطر کافوری و نه از گیاهی مثل چندن.
هوش مصنوعی: وقتی در این دنیا نهانی را دیدی، متوجه شو که مشکلات و دشواریها از برابر چشمانت خارج میشوند.
هوش مصنوعی: اگر گلشن را نمیبینی، نمیتوانی از فضای تاریک و بسته خارج شوی.
هوش مصنوعی: به خاطر نادانیات نمیتوانی دروغ بگویی و خود را به وعدههای فریبندهای که غیرواقعی هستند، گول بزنی.
هوش مصنوعی: برادر، باید از این دریای بیراه و بیمعنا عبور کنی تا به حکمت و دانش برسی.
هوش مصنوعی: اگر از حکمت و دانایی کمک بگیری، میتوانی از وضعیت دشوارت بیرون بیایی، مشابه حالتی که بیژن در چاه گرفتار شده و نیاز به یاری دارد.
هوش مصنوعی: برای رهایی از تاریکی، لازم است که مردان به درستی رفتار کنند و زنان نیز به شایستگی نقش خود را ایفا کنند.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی به سراغ شعر بروی و آن را به عنوان یک دلیل و برهان قرار دهی، باید توجه کنی که افکار و احساساتت را به خوبی در هم بیامیزی و به آنها توجه داشته باشی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نگه کن آب و یخ در آبگینه
فروزان هر سه همچون شمع روشن
گدازیده یکی دو تا فسرده
بیک لون این سه گوهر بین ملون
شبی گیسو فروهشته به دامن
پلاسین معجر و قیرینه گرزن
بکردار زنی زنگی که هرشب
بزاید کودکی بلغاری آن زن
کنون شویش بمرد و گشت فرتوت
[...]
همیدون شخّهای کوه قارن
به چشمش همچنان آید که گلشن
ز مویش خانه گردد سنبلستان
ز رویش بوستان گردد شبستان
چو مشگین زلف پیش باد دارد
شود زو باغ و بستان سنبلستان
سپاه مهر او بر من بتازد
[...]
زیان جان گر از دیدارت آید
زیان جان بجان باید خریدن
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.