تا داغ مهر یار چو مه بر جبین ماست
خورشید شعلهای ز دم آتشین ماست
ما همچو ذرهایم هوادار و هر سحر
شمشیر مهر غرقه به خون در کمین ماست
زلف تو دین روشن ما تیره میکند
موی تو کفر مطلق و روی تو دین ماست
دامن کشان چو صبح منور طلوع کن
بنگر تراز مهر که بر آستین ماست
چشمت گرفته گوشه چو ترکان راهزن
ز ابرو کمان کشیده مگر در کمین ماست
ناصر چو گرد از سر کوی تو بر نخاست
تا ذرههای خاک درت همنشین ماست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نقد غمت که حاصل دنیا و دین ماست
گنج خرابهٔ دل اندوهگین ماست
یاد تو زود چون رود از دل که همرهش
در اولین قدم نفس آخرین ماست
به خاک درگهت چه تفاوت اگر نهیم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.