گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
ناصر بخارایی

تا داغ مهر یار چو مه بر جبین ماست

خورشید شعله‌ای ز دم آتشین ماست

ما همچو ذره‌ایم هوادار و هر سحر

شمشیر مهر غرقه به خون در کمین ماست

زلف تو دین روشن ما تیره می‌کند

موی تو کفر مطلق و روی تو دین ماست

دامن کشان چو صبح منور طلوع کن

بنگر تراز مهر که بر آستین ماست

چشمت گرفته گوشه چو ترکان راهزن

ز ابرو کمان کشیده مگر در کمین ماست

ناصر چو گرد از سر کوی تو بر نخاست

تا ذره‌های خاک درت همنشین ماست