بر جناب عشق دل بی قدر و جان بی قیمت است
تا نپنداری عزیزان را برین در عزت است
هر که خاک پای تو شد گشت صاحب احترام
دل که دارد میل بالای تو عالی همت است
کردهام بی منتی همچون صبا جان را نیاز
گر قبول افتد ترا بر جان من صد منت است
جان دهم هر صبحدم تا خوشتر آید بهر تو
بر نمیآید به جهد، این کار کار دولت است
جسم از آن حضرت جدا افتاده و دل در حضور
تن اگر از خدمتت دور است، جان در خدمت است
نازنینان را دهد زینت نیاز بیدلان
منع مشتاقان مکن جان را، کزینت زینت است
صورتت میبینم و حیران معنی میشوم
تا چه معنی لطیفی تو که اینت صورت است
ساقیا ماضی گذشت و نیست مستقبل پدید
چو قدح خالی مگرد از می که حالی فرصت است
دیگر از ناصر حدیث جنت و دوزخ مپرس
دوزخ ما هجر یار است و وصالش جنت است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و وابستگی عمیق شاعر به معشوق است. شاعر بیان میکند که عشق واقعی با ارزشتر از هر چیز دیگری است و هر کس که عاشق شود، محترم و عزیز خواهد بود. او از جان و دل خود برای معشوق سخاوت میکند و از آن میگوید که حتی اگر جسمش دور باشد، دلش همیشه در خدمت معشوق است. شاعر همچنین به ناپایداری زندگی اشاره میکند و این که باید از لحظات لذت برد، زیرا فرصتها گذرا هستند. در نهایت، او جهنم را به دوری از معشوق و بهشت را به وصال او تشبیه میکند.
هوش مصنوعی: دل و جان انسان در برابر عشق، ارزشی ندارند؛ نباید گمان کنی که عزیزان به خاطر موقعیت یا مقامشان در احترام و ارزش هستند.
هوش مصنوعی: هر کسی که به خاک پای تو سجده کند و خاک پای تو را به خود بپذیرد، به احترام دست مییابد. کسی که در دلش عشق و میل به جایگاه تو را دارد، همت بلندی دارد.
هوش مصنوعی: من بدون هیچ انتظاری مانند نسیم، جانم را به تو تقدیم کردهام؛ اگر این هدیه مورد پذیرش تو قرار گیرد، صد شکر و سپاس بر جان من لازم است.
هوش مصنوعی: من هر روز صبح جانم را فدای تو میکنم، اما این کار به سادگی انجام نمیشود و نیاز به تلاش و نظم دارد، زیرا این کار به دست آوردن نعمت و خوشبختی است.
هوش مصنوعی: بدن از آن بزرگوار جدا شده، و اگر قلب در حضور جسم نیست و از خدمت دور افتاده، روح همواره در خدمت توست.
هوش مصنوعی: نیکوکاران را زیبایی و زینت بخشیدن، در حالی که دلسوزان را از رسیدن به معشوق دور نکن. ای دل، زیرا زیبایی و زینت واقعی در محبت و وصل است.
هوش مصنوعی: من چهرهات را میبینم و حیرتزده میشوم از این که چه معنای ظریف و زیبایی در پشت این چهره نهفته است.
هوش مصنوعی: ای ساقی، زمان گذشته رفته و آینده هنوز معلوم نیست. پس مثل یک پیالهی خالی نباش که از شراب خالی است، بلکه از موقعیتی که اکنون داری استفاده کن و از شراب زندگی لذت ببر.
هوش مصنوعی: دیگر از ناصر درباره بهشت و جهنم سوال نکن. جهنم ما فاصله از یار است و بهشت ما وصال اوست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
داغ عشقت بر رخ جانها نشان دولت است
هر که محروم است ازین دولت سزای محنت است
گر بلا افزون فرستی من بدین نعمت هنوز
شکر می گویم که در شکرت مزید نعمت است
از بزرگی گر سگ خود خوانیم که گه رواست
[...]
عشق تو دُرٌی ست کان را جان عاشق قیمت است
هر که نتوانست دادن قیمتش بی همت است
میکنم بی منتی جان را نثار روی دوست
گر قبول افتد ترا بر جان من صد منت است
تو سهیلی، تا کجا تابی و کی طالع شوی
[...]
گر مرا پیش سگانش نیست عزت، دور نیست
حرمت هرکس عزیز من بقدر عزت است
گر پریشان شد دل از زلفش نسیمی! دور نیست
زان که در هریک پریشانیش صد جمعیت است
این همایون خیمه یارب روضهای از جنت است
یا نموداری مگر از کار گاه قدرت است
همچو طاوس فلک در جلوه حسن است از آن
سایه گستر بر زمین همچون همای دولت است
بر زمین هر سو بصد میخ و طنابش بسته اند
[...]
گفت احمد حیدر است از من چو هارون از کلیم
این بیان شرک امر و کمال عزت است
ای که می گویی علی را در نبوت نیست دخل
مشرک امر نبوت نیست حفظ ملت است
شهرتی دارد که چون می رفت از دنیا رسول
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.