ز نور مهر تو در ماه تاب است
ترا پروانه شمع و ماهتاب است
چه میپرسی خبر از عالم دل
ز چشم مست تو عالم خراب است
شراب از خون ما خوردی و ما را
جگر در آتش عشقت کباب است
ز دور چرخ بهتر گردش جام
اگر ساقی مه و می آفتاب است
سرِ آبی طلب کین بحر پر شور
به چشم مردم عاقل سراب است
سؤال بوسه کردم زد به رویم
لبش با سائلان شیرین جواب است
ترا ناصر به همت از خدا خواست
دعاهای غریبان مستجاب است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حیاتش با مسیحا همرکاب است
صبوحش تا قیامت در حساب است
تو را در ره خراباتی خراب است
گر آنجا خانهای گیری صواب است
بگیر آن خانه تا ظاهر ببینی
که خلق عالم و عالم سراب است
در آن خانه تو را یکسان نماید
[...]
ببستی چشم یعنی وقت خواب است
نه خوابست آن حریفان را جواب است
تو میدانی که ما چندان نپاییم
ولیکن چشم مستت را شتاب است
جفا میکن جفاات جمله لطف است
[...]
مه از شرم رخ او در نقاب است
میان ماه رویان آفتاب است
خطت سبز و لبت مشک و گلاب است
دهانت ذره رویت آفتاب است
تو گنج حسن و بس خانه دل
که از شوق چنین گنجی خراب است
دل من بی به روی تو سوزان
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.